🔴 شعر 🟥 بسیاری از عزیزان پرسیدند: شعر چیست و به‌راستی چه چیزی شعر است؟ باید بگویم در این چند سال پس تجربه‌ای که در اشعار کلاسیک و نو در کنار دیگر جریان‌ها و قالب‌های شعری به همراه چاپ چند کتاب به‌دست آوردم، هنوز که هنوز است نمی‌دانم واقعا شعر چیست و نمی‌شود تعریفی مشخص و حکمی قطعی داد اما با توجه‌ به تجربه‌ای که در طول این چند سال به‌دست آوردم؛ می‌توانم بگویم شعر آن چیزی‌ست که به فرم(حس) برسد، در ادامه به توضیح آن خواهم پرداخت و این توضیحات، دیدگاه من است و اگر اشتباهی در آن وجود داشت؛ این شاگرد را ببخشید. ابتدا به تعریف کلی شعر نگاهی کوچک بیاندازیم که تعاریف زیادی از آن ارائه شده است؛ شعر را کلامی موزون و مخیل با قافیه تعریف کرد‌ه‌اند( البته در تعاریف جهانی و در تاریخچه‌ی آن، بحث‌هایی دیگری نیز وجود دارد) 🟠 در ایران با پیدایش شعر نیمایی، وزن شکسته شد و بعدها با پیدایش شعر سپید، وزن تا حد بسیار زیادی برداشته شد و بعدها با ظهور جریان‌های دیگری مثل موج نو و حجم، تغییرات زیادی ایجاد شد، گاهی شعری که وزن نداشته باشد اما تخیل داشته باشد؛ شعر نمی‌دانند و گاهی شعری که تخیل نداشته باشد اما وزن داشته باشد؛ نظم می‌دانند و آدم گیج می‌شود، از آن بدتر این است که به شعر بی‌وزنِ کسی بگوییم شعر شما نثر است! گاهی یک فرد هفتادساله به من می‌گوید برایم یک شعر بخوان و من هم وقتی یکی از شعرهای نوی خودم را می‌خوانم؛ می‌گوید: این که شعر نیست پسرجان، پس قافیه و ردیفش کجاست؟! وقتی به او می‌گویم شما برای من شعر بخوانید: شروع به خواند "به نام خداوند جان و خرد می‌کند" و بعد هم یک رباعی از خیام می‌خواند ⚠️ به نظر من، جدا از جریان‌ها و تاریخ شعر، باید نیازهای هر دوره از مردم آن جامعه را در نظر بگیریم، از سلیقه‌ تا پیشرفت و سرعت زندگی، مطالعه‌ی ادبیات کشورهای دیگر و امکاناتی که در خدمت این تغییرات بی‌تاثیر نبوده‌اند؛ مخاطبان هر دهه نشان داده‌اند بعضی از سبک‌ها توانایی ماندن دارند و بعضی‌ها نه، هر نسل با آگاهی خودشان نشان داده‌‌اند چه چیزی برایشان شعر است و چه چیزی نیست، خیلی مهم است که ذهن‌ ما با چه اشعاری پرورش یافته باشد، گاهی معیار انتخاب هرکس، سلیقه‌ است و گاهی شناخت، گاهی تربیت‌ ذهنی، گاهی فرهنگی که از گذشته به ما به ارث رسیده است و گاهی کسانی که آثارشان را در گذشته به نگارش درآوردند و شعر را تعریف کردند؛ نسل‌های آینده، چه در محتوا و چه در سبک، تصمیم خواهند گرفت که به چه چیزی بگویند شعر، نسل گذشته شعر را در خود ادبیات جستجو می‌کرد و آن را پند و اندرزی می‌دانست و از اسمش هم پیداست: ادبیات! اما به مرور زمان، نسل جوان این پند و اندرزهای آهنگین را کنار گذاشتند و چیزهایی را نوشتند که برای آدم‌های گذشته چندان خوشایند نبود! 🟡 اما بیایید به توضیحات اول برگردیم و تعریف و نظر خودم‌ را ارائه بدهم که گفتم شعر آن چیزی‌ست که به فرم(حس) برسد: شعر ابتدا برای من در دو پایه‌ی اصلی زبان و تخیل مشخص می‌شود: 🟢 پایه‌‌ی اول: خیلی مهم است که شاعر از چه زبانی استفاده می‌کند و چه واژگانی را به‌کار می‌گیرد؛ انتخاب، چینش و جمله‌بندی او چگونه است؟ چقدر تازگی دارد؟ و یا شاید زبانش کهنه باشد! بهتر است شاعر امروز در زمان خودش و با زبان خودش بنوسید، حافظ و سعدی در زمان خودشان با زبان خودشان نوشتند و ما خواندیم و حالا ما بهتر است در زمان خودمان با زبان خودمان بنویسیم تا آیندگان بخوانند و کمی اذیت می‌شوم وقتی که می‌بینم یک شاعر ۱۵ ساله در سال ۱۴۰۲ از کلماتی مثل( زِ، چو، همچو، اندر، کز، زلف و گیسو) در اشعار خودش استفاده می‌کند؛ پس زبان را باید جدی بگیریم. 🟩 پایه‌ی دوم، تخیل است؛ برای من اصلی‌ترین مسئله در شعر تخیل است و این پرسش ایجاد می‌شود که شاعر تا چه اندازه باهوش است، تا چه اندازه خلاق است؟ چقدر ذهنش در خیال کردن توانمند است اما آیا همین دو پایه کافی‌ست؟ خیر. در ادامه‌ی این دو پایه، چه چیزی شعر ما را پخته‌تر می‌کند؟ 🔵 چیزهای دیگری مثل سطربندی و برش صحیح، ارتباط سطرها با یکدیگر، موسیقی و هارمونی، موضوع و دغدغه‌های شاعر، نشانه‌ها و پایان‌بندی، کشف، اندیشه و تفکر شاعرانه، ذوق، ایجاز، نوع اجرا، استفاده از صنایع بدیع و نداشتن حس تغییر نسبت به اثر از چیزهایی‌ست که شعر را تکمیل می‌کند و تمام این‌ها اثر را به فرم می‌رساند. مهم است که شعر چقدر شعر باشد و چقدر تخیل آن پابرجا باشد، چقدر چیدمان صحیح دارد؟ چقدر تفکر شاعرانه دارد؟ چقدر تازگی دارد؟ چقدر به جزئیات اهمیت می‌دهد؟ چقدر احساس دارد؟ و تمام این‌ها، از پایه‌ها تا دیگر مسائل، به رساندن اثر به فرم کمک می‌کند؛ اثری که باعث برانگیختگی درونی می‌شود. 💎 از نظر من، شعر کلامی‌ست تازه و مخیل که فرم مسئله‌ی اصلی آن است بدون آنکه به وزن و قافیه، جریان یا قالب خاصی محدود شود. 🌹 سپاس از مطالعه ✍️ دانیال خیاطی