تاریخ تولد : 1363/09/13 محل تولد : ساری – مازندران تاریخ شهادت : 1396/10/30 محل شهادت : بو کمال – سوریه وضعیت تاهل : متاهل با 2 فرزند محل مزار شهید : مازندران – ساری – گهرباران – گلزارشهدای روستای برگه شهید محمد معافی از مدافعان حرم حضرت زینب(س) بود که شنبه 30 دی 96 در در شهر البوکمال واقع در استان دیرالزور سوریه به شهادت رسید. این پاسدار 35ساله مدافع حرم اهل روستای برگه شهرستان میاندورود در استان مازندران بود و در شهرک یاس در شاهین ویلای کرج زندگی می‌کرد. مراسم وداع با پیکر این شهید در با حضور اعضای خانواده، دوستان، بستگان و همرزمانش در معراج شهدای مرکز برگزار شد. سپس پیکرش به محل سکوتش واقع در شاهین ویلای کرج منتقل شد تا در غروب دوشنبه مردم این منطقه نیز با وی وداع کنند. در  نهایت پیکر او به زادگاهش شهرستان نکا در استان مازندران منتقل شد و در آنجا پس از مراسم وداع، به خاک سپرده شد. وصیتنامه شهید: – قُلْ لَا أَمْلِکُ لِنَفْسِی ضَرًّا وَلَا نَفْعًا إِلَّا مَا شَاءَ اللَّهُ لِکُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ إِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ فَلَا یَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَلَا یَسْتَقْدِمُونَ سوره یونس آیه 49 – وَلا تَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ اللَّهِ أَمواتًا بَل أَحیاءٌ عِندَ رَبِّهِم یُرزَقونَ – مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِر… با عرض سلام و ادب با ساحت حضرت ولی‌عصر(عج) و همچنین مقام معظم رهبری حضرت امام خامنه‌ای (حفظه الله) و مردم شریف و ولایتمدار ایران اسلامی. همان‌طور که در آیه‌ی 49 سوره یونس آمده است برای هرکس مهلتی قرار داده‌ شده است و در پایان ، اجل به سراغش خواهد آمد. چه خوب است که زندگی و پایان آن زیبا باشد و ختم به شهادت درراه دفاع از حریم و حرم اهل‌بیت علیهم‌ السلام باشد. خود و همه شما عزیزان را به رعایت تقوای الهی توصیه می‌کنم و خاضعانه از شما می‌خواهم همواره پشتیبان ولایت‌فقیه باشید و دست بر سینه و گوش‌ به‌ فرمان رهبری معظم باشید. هرچه می‌‌توانید در این دنیا دست‌گیری کنید و انفاق نمایید که این کار مانند هرس کردن شاخه‌های اضافی درختان میوه در فصل پاییز می‌ماند که باعث رشد و باروری بیشتر و درنهایت عاقبت‌به‌خیری شما خواهد شد. از پدر و مادرم به خاطر زحماتی که برای حقیر کشیده‌اند صمیمانه متشکرم و آرزوی توفیق و عمر بابرکت و عاقبت‌به‌خیری برای شما دو عزیز بزرگوار دارم. باباجان پس از شهادت من برای کوچه شهید اسفندیاری شهر خودمان یک آب‌خوری ایجاد کنید برای ذکر سرور و سالار شهیدان امام حسین(ع) و شهدای مدافع حرم. از همسر و فرزندانم هم عذرخواهی می‌کنم که نتوانستم همسر و پدری باشم که لایق شما باشد و از شما تشکر می‌کنم که حقیر را در این چند سال تحمل کردید و در سختی‌های زندگی پا به‌پای من؛ در شهر غریب مشکلات را تحمل کرده و خم به ابرو نیاوردید. ابوالفضل جانم، اسم تو را به دلیل عشق به قمر بنی‌هاشم ابوالفضل العباس (ع) به این نام نهادم، ان‌شاءالله در تمامی مراحل زندگی‌ات ادب و مرام و منش و معرفت آن حضرت الگوی تو بوده و سربلند و پیروز باشی. حنانه جانم، شما هم که لقب حضرت زهرا(س) نام توست. امیدوارم زهرایی باشی و مایه‌ی سربلندی خانواده‌ات. دختر عزیزم من و امثال بنده به جهاد با آن نامردان می‌رویم که مبادا کسی فکر جسارت به وطن و ناموسمان کند و مبادا چادر از سر زن مسلمان کشیده شود. پس خود را به الگویی چون حضرت زهرا(س) و حضرت زینب(س) شبیه کن و در زندگی لحظه‌ای از این مسیر خارج نشو. برادر و خواهر عزیزم، چند سالی در کنار هم با خوبی و بدی گذشت. امیدوارم حلالم کنید و برایم طلب آمرزش و مغفرت کنید. از همه عزیزانی که در رشد و تعالی بنده در این مسیر الهی و اسلامی زحمت‌کشیده‌اند کمال تشکر رادارم و حلالیت می‌طلبم. همسر عزیزم، دوستت دارم. همه‌ی سختی‌ها و مشکلات را با همراهی و همدلی تحمل کردی و کوچک‌ترین شکایتی نکردی، الحقّ و الانصاف که حق‌گویی و صداقت و همراهی تو بود که تحمل مشکلات را برایم آسان می‌کرد و در روزهایی که به جهاد اعزام می‌شدم در طول این چند سال همیشه تو بودی که به من امید و عزت می‌دادی و همه‌جا پشتیبانم بودی، دستت را می‌بوسم و از تو حلالیت می‌طلبم. امیدوارم مرا عفو کرده و برایم از درگاه خداوند طلب آمرزش کنی. دارایی مادی حقیر از قبیل منقول و غیرمنقول همه را به همسرم تقدیم می‌کنم و پس از شهادتم به او می‌رسد(برسد) زیرا که زحمت تربیت و پرورش دو فرزندم را خواهد کشید و از او می‌خواهم که ذره‌ای در تربیت اخلاقی اسلامی ابوالفضل و حنانه کوتاهی نکند، همان‌طور که تاکنون نهایت تلاش خود را کرده تا فرزندانی مؤدب و وارسته باشند.