ب پسر کوچولوشون هدیه دادیم و گفتیم برامون شعر بخونن ولی هرکاری کردیم نخوند😅
بهش گفتیم برامون شعر بخون تا ب مامان هم هدیه بدیم
ولی بازم نخوند😅
دیگ رفتیم سراغ مادررر....
سجاده ک بهشون دادیم تشکر کرد😍...
گفتم یه هدیه اختصاصی هم داریم 🎁🎉
اجازه هس؟
تا (گیره😍) رو بهشون دادم و داشتم حرف میزدم دیدم... خودشون روسری شونو کشیدن جلو
وچشماشون اشک جمع شد😍😢
ازشون پرسیدم چند وقته حرم امام رضا علیه السلام نرفتین؟
گفتن خیلی وقته..
از قبل کرونا..
نمک تبرکی رو بهشون دادم و گفتم این زرق شماس 🌹ان شاءالله نشونه ای باشه ک هرچه زودتر دعوت بشید
گریه شون شدت گرفت...
نمیدونم امام رضا علیه السلام با دلشون چیکار کرد ک انقدر حالشونو خریدار بودیم..
گروه ازیادرفته با همکاری سشنبه های مهدوی شهرک توحید