🌷شهید مرتضی اسحاقیان🌷 نام پدر:حسن تاریخ تولد:۱۳۴۴ تاریخ شهادت: ١٣۶۵/١/١ 🌹پای سخن مادر ازتولدش چه بگویم که شهادتش آتشی به درونم نهادکه به یادسربریده اباعبدالله افتادم وموقعی که زینب خم شدورگهای بریده رابوسیدآن شب برای آخرین دیداربه سپاه پاسداران درچه رفتیم پسرم رانشناختم نام و مشخصاتش درست بوداماصورت،صورت پسرم نبوددست برگونه هایش کشیدم تااینکه به سراغ نشان زخمی که برروی دستش بودرفتم اوراشناختم لبهایم رابربدنش گذاشتم بوسیدم وگفتم پسرم شهادتت مبارک 🌹ویژگی های اخلاقی امربه معروف ونهی ازمنکرازعادات خوب اوبودبه نمازجماعت ودعای کمیل وتوسل عشق می ورزیدصبور بودامام رادوست داشت وفرمایشات اوسرلوحه کارش بودزیادنمی خندیدپدرومادرش رادوست داشت 🌹تعبیرخواب ده شب قبل ازشهادتش مادرخواب می بیندبرآرامگاه آیت الله سیدمحمدباقرو سیدمهدی درچه ای درحال فاتحه خواندن است نوری ازقبورایشان بیرون می آیدوقتی که مادرمیخواهدبه دنبال نوربرودوعلت راجویا شودمرتضی مانع اومی شودومادرازخواب بیدارمی شودروزبعدکه پیکرفرزندش راتشییع می کنندمیفهمدکه شهادت پسرش دقیقاهمون شب بود 🌹هرکس کمپوت میخواهد سرما بخورد دوست شهیدنقل کردکه به اتفاق مرتضی برای یک اردوی نظامی عازم سمنان شدیم برف شدیدی باریده بوددربیابان هرنفریک سنگر حفره روباهی داشتیم مرتضی سرماخورد بدنش درحال یخ زدن بودلبهایش کبودشده بود اورا به پادگان بردندفردای آن روز وقت ناهار اورادرسالن غذاخوری دیدیم می خندید ومی گفت هرکس کمپوت می‌خواهدبایدسرمابخورد 🌎🕊️رصــــد درچـــہ بیـــــــدار : 👈 لینڪ تلگـــرام🚦لینڪ ایتـــا