حتما خبری هست: در سال‌های اوج دفاع مقدس ناگهان سفر رئیس جمهور وقت یعنی آیت الله خامنه اي به کره برنامه ریزی می‌شود و من که آن زمان کودکی بودم هنوز یادم هست که در کوچه و خیابان بحث داغ مردم شده بود این سفر و تاثیرات آن . یکی از نظم آقا در لباس پوشیدنش میگفت و دیگری به جاذبه سخنرانی‌اش. آن دیگری از استقبالی که شد و... خلاصه هرکس به زبان خویش صفت او را در این سفر ستایش می‌کرد والبته در اوج نبردها و تحریم ها همین سفر باعث شده بود بسیاری از تحولات مثبت به نفع ایران شکل بگیرد. حالا در شرایطی که نبرد به اوج خود رسیده و در تمامی عرصه ها از جبهه مقاومت گرفته تا هسته ای و از حاکمیت گفتمان انقلابی در دولت تا تسلیم دشمن مقابل خواسته های بحق مذاکره کنندگان ما ... همه و همه دست برتری ایران را نمایش می‌دهد. همه اینها در شرایطی است که تحریم کنندگان خارجی در تعقیب کوچکترین ارتباطات ایران با سایر کشورها هستند تا بقول خودشان ایران را تسلیم کنند___خوابی که بیش از چهاردهه هرگز تعبیر نشده___ و تحریم کنندگان داخلی یعنی لیبرال تکنوکرات‌ها ی غربگرا هم بمحض کوچکترین تلاش از سوی نظام برای خنثی سازی تحریم ها را مورد هجمه و تخریب قرار می‌دهند. اما چرا سفر آقای رئیسی این گونه صدای داخل و خارج را در آورده است؟ چطور شده که از جزیی ترین مسائل سفر تا نوع مذاکرات صورت گرفته در آن برای همگان اهمیت یافته و بحث ها حتی بعد از اتمام سفر ادامه دارد : ۱_ به نظر می رسد خنثی سازی تحریم ها اتفاقی است که افتاده و تاکتیک نگاه به شرق توانسته موثر واقع شود . اتفاقا تمام صداهایی که از جبهه دشمن شنیده می‌شود تاکید برهمین موضوع است. خصوصا که محور این سفر توسعه روابط اقتصادی و فرهنگی است و دستور کار آنهم اجرایی و عملیاتی کردن توافقات است نه اکتفا کردن به یک سفر تشریفاتی و نمادین بدون دستاورد. ۲_ جریان غربگرا که تفکر آنان سالها موجب غفلت ایران از همسایگان خود شده بود و بجای توسعه روابط با همسایگان خود به روابط با کدخدا اهمیت می داد اکنون و تنها با گذشت حدود شش ماه از روی کار آمدن دولت انقلابی متوجه شده که نیازی به هشت سال گره زدن زندگی مردم به برجام نبود گاهی می توان گره ها را با دست باز کرد و دندان ابزار مناسبی برای گره تحریم نیست. پس حق دارند که با صدای بلند نعره بکشند و حتی به شعار اصولی انقلاب ما که نه شرقی ونه غربی بوده وهست بتازند و روسیه امروز را با روسیه تزاری و شوروی سابق یکسان قضاوت نمایند و حتی ایران را مستعمره جدید روسیه قلمداد کنند. ۳_ برخی جریانات که هم زمان با مذاکرات وین تلاش داشتند با تحریک اقشار محترمی در ایران به دلایلی همچون مشکلات معیشتی و... به اصطلاح پای برگلوی مذاکره کنندگان گذارند و چهره بحران زده ای از ایران به نمایش بگذارند . اینک و با سفر آیت الله رئیسی به روسیه خود را در موضع ضعف می‌بینند ۴_ از جمله دستاوردهای تاکتیک نگاه به شرق برگزاری رزمایش مشترک ایران چین و روسیه است که اتفاقا بر قدرت فرا منطقه ای ایران می افزاید و خصوصا در میان محور مقاومت هم موجبات تقویت روحیه را فراهم سازد. این موضوع مصداق روشنی است که هم میدان و هم دیپلماسی هر دو با هم را می‌توان پیش برد . این دو باهم کلید سعادت هر کشوری می‌تواند باشد. ۵_ اما دقت در فضای این روزها به انسان نوعی احساس غرور مخابره می کند و البته امیدواری به این که آینده از آن ایران مقتدر اسلامی است. از یکسو در محور مذاکرات شاهد منطق قوی و موضع مقتدرانه و تسلیم سازی طرف مقابل به پذیرش خواسته های منطقی خود هستیم. و لزوما نتیجه آن هر چه باشد حتما وادادگی و تسلیم نخواهد بود و از دیگر سو تعامل با شرق و همسایگان. این است که دیپلماسی جریان انقلابی هرگز تمام تخم مرغهایش را در سبد برجام و کدخدا قرار نمی دهد . پس مطمئن باشیم که حتما خبری هست. علی عباس زاده ‌ @b_hkhadije