مجموعه اشعار خادم زینب س: خادم زینب: زیر لب روضه میخونم ، ببین دریا بعد سی سال به دیدارم بیا زهرا بیا تا وا کنم دردای قلبم رو یه آهم میسوزونه کل عالم رو بیا زهرا ، مث گذشته پیشم باشو ، رفیق حیدر تنها شو ، بیا که بشنوی درداشو بیا زهرا ، بگیم از اون شب بارونی ، چهل تن اومدن مهمونی ، ببین چه درد بی درمونی چه سخته واسه ی یه مرد جلو چشش بیافته زن صدای بچه ها بیاد با سیلی مادرو نزن چه سخته واسه ی یه زن که بسته دست همسرش چه سخته بین شعله ها بسوزه چادره سرش 2 دیگه راحت میشم از درد بی درمون به زینب میرسه میراث دردامون دیگه راحت میشم از فکر اون کوچه خدا روشکر بزرگ شدن یتىمامون شده زینب ، دیگه برا خودش خانومی ، مردی شده حسینت زهرا ، حسن شده انیس بابا یتیماتو ، با خون دل بزرگ کردم من ، با روضه های اون پیراهن ، حالا رسیده وقت رفتن بفکر زینبت نباش عباس کفیل زینبه تموم فکر و ذکر من تنهاییای اون شبه همون شبی که آسمون میباره خون برا حسین همونجا که میره سرش به روی نیزه ها حسین 3 سپردم زینبو دست برادرهاش نمیذاره حسین یک لحظه هم تنهاش نگران حسینت هم نباش زهرا گذاشتم دست عباسو توی دستاش دارم میرم ، ولی با این همه دلشوره ، آخه مسیر صحرا دوره ، اوضاء خیمه ها ناجوره میترسم از ، حوادثی که داره صحرا ، میترسم از غم عاشورا ، نیافته زینب از پا زهرا میترسم از رو نیزه ها بیافته با سرش حسین میترسم از غم و جفا بمیره خواهرش حسین خدا کنه نگردونن تو کوچه بازارای شام کسی که سایشم شده برا نامحرما حرام