زمینه
شب نهم محرم ۱۴۰۰
قمربنی هاشم علیه السلام
ای سقای آب آور من، یل لشگر من
به تو گرمه عباس، دل خواهر من
پاشو دخترم بیقراره،حرم آب نداره
پیچیده تو خیمه، عمو آب میاره
ببین طفلان بی تاب ِ پریشون و..
ببین آب آورم چشمای گریون و..
صدای العطش پُر کرده صحرا رو
توی خیمه ببین طفلان بی جون و..
راهی میشی_تنها با مَشک
خیسه چشما_از سیل اشک
........
اینا رحمی اصلا ندارن،فقط کینه دارن
میخان داغتو رووو، دل من بزارن
دخترهام بهونه میگیرن، به غصه اسیرن
اگه میشه برگرد، وگرنه میمیرن
شده تو خیمه زینب زار و سردرگم
برا چشمات کشیدن نقشه این مردم
میترسم چشم اینا شوره عباسم
توی بارون تیر و نیزه میشی گُم
تا افتادی_قلبم ایستاد
بین خیمه_زینب افتاد
..........
پاشیده شده پیکر تو، چی اومد سرتو
شده مادر من، حالا مادر تو
با یک ضربه فرقت دوتا شد، عزا باز بپا شد
دیگه پای دشمن ، توی خیمه وا شد
چی میشه پا بشی از جات علمدارم
میون دشمنا بی تو گرفتارم
بِنفسی انتَ چشماتو کمی واکن
گره بعد از تو میفته توی کارم
بی تو میشه_زینب اذیت
دیگه خیمه _میشه غارت
ملودی:محمدجواد رمضانی
شعر:هاشم محمدی آرا
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam