ثبت با اشک... آقای غریب ما کجا گرفتی مجلس عزا برای قاسم با یاد جراحت تنش به زیر دست و پا شده اشک‌ تو دائم داری می بینی حسین‌ کنار لاله ی برادرش یاد مدینه ست اون تیرا که از تن حسن بیرون کشید یه عمریه داغ تو سینه ست العجل الامان به سینه ای که زیر پای مرکبا شکست العجل الامان به اعضایی که زیر دست و پا از هم‌گسست العجل به حقّ قاسم العجل.... 🌸🌸🌸🌸🌸 زبان حال امام حسین با حضرت قاسم علیهماالسلام ای نور دل برادرم چرا مقابل چشام شدی تو خاموش قاسم‌عزیزم ببین‌که با چه دردی می برم‌ تو رو میون آغوش پاهات به رکاب اسب نمی رسید حالا کشیدی قد میون میدون پای تو روی زمین‌کشیده میشه روبه روی من، دلم شده خون لاله ی پرپرم چقد به روی پیکر تو مونده ردّ پا می برم با چه حال تن صدپاره ی تو رو به سمت خیمه ها العجل به حقّ قاسم العجل.... 🌸🌸🌸🌸🌸 اینجا تو رو بین بارون سنگ دیدمو و باباتو در بارونی از تیر دیدم کفنش خونی شده، وقتی گذاشتمش رو خاک ِ قبر شدم‌ پیر حالا تن صدپاره ی تو رو میزارم تو خیمه گاه کنار اکبر از داغ ِشما دوتا داره دق می کنه جلوی من بیچاره خواهر آه از اون موقع که می بینه پیکرت رو پاره پاره مادرت آه از اون موقع که می بینه بر روی سرنیزه ها میره سرت العجل به حقّ قاسم العجل.... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)