اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم زمزمه دوّم محرّم ورود کاروانِ حسینی به کربلا سبک رویِ نیزه‌ها..... روزگارمون غمگینه روضه‌ها چقدر سنگینه سفره‌یِ غم و غصّه رنگینه سخته حتّی برایِ من شنیدنِش سخته رویِ خاکا دیدنِ بدنِش سخته گفتن از قصّه‌یِ پیراهنِش سخته سخته زینب زنده باشه بِبینه ظالم پا می‌ذاره رو سینه دیدنِ دست‌وُپا زدنِش سخته خواهر بمیره بهتره حسین خنجر به رویِ حنجره حسین مادر کنار پیکره حسین ای وای از کرب‌وبلا وای /۴/ چیزی نگو از این گودال از هلهله‌ها و جَنجال از ترسیدنِ زنان و اَطفال سخته نگو از سرِ رویِ نیزه از حرم و چشمِ هرزه نگو که بدنِ خواهر می‌لرزه سخته نگو از هِق‌هِقِ دختر پایِ برهنه پایِ سر با کیا می‌شه همسفر می‌لرزه خواهر قربونِ صدات حسین اکبر فدایِ نگات حسین عبّاس می‌میره برات حسین ای وای...