زمبنه شب هفتم
لالا تو خیمه قحط آبه/از بسکه تشنه اس نمی خوابه
شیش ماهه من بی قراره
لباش سفیده ناتوونه/فک نکنم زنده بمونه
حتی نای گریه نداره
مادرت پریشون لالایی لالایی
با دوچشم گریون لالایی لالایی
هی دعا می خونه لالایی لالایی
کاش بباره بارون لالایی لالایی
رفته عموجون آب یباره/کاش علی اصغر تاب بیاره
تا برسه زنده بمونه
از توی نخلا بابا اومد/بی عموجونم تنها اومد
دس به کمر داره کمونه
روی دست بابا وای اصغر وای اصغر
میشی ذبح عظما وای اصغر وای اصغر
روی نیزه مادر وای اصغر وای اصغر
می ری بین مردا وای اصغر وای اصغر
کاشکی نمی دید تورو مادر/رو نیزه هایی پیش اکبر
هنوز بمیرم تشنه هستی
برات می خونم باز لالایی/حالا که رو نی با بابایی
خوابیدی و چشماتو بستی
این غم ربابه واویلا واویلا
این براش عذابه واویلا واویلا
شیر داره ولی حیف واویلا واویلا
اصغرش تو خوابه واویلا واویلا
#شاعر؛مهدی رحماندوست
سبک:عمه سادات بیقراره