|⇦•ای کاش که در مقدمت ای یار ... / و توسل به باب الحوائج حضرت اباالفضل العباس علیه السلام اجرا شده شب نهم محرم۱۴۰۰ به نفس حاج مهدی سلحشور •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ "اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا عَبْدِ اللَّهِ وَ عَلَى الْاَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنائکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ وَ لا جَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَولادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ" *یه ذکری رو میخوام ابتدای جلسه با هم زمزمه کنیم، ذکر زیبایِ اون آقایی رو که فرمود: هر جا روضۀ عموم عباس رو بخونن سراسیمه میام...از آقامون دعوت کنیم: "یَا صَاحِبَ الزَّمَان! الْغَوْثُ الْأَمَان..." اجازه بدید اول با آقامون درد و دل کنیم، اظهار عجز و نیاز کنیم دَرِ خون ی اربابمون، بعد با اربابمون روضه بخونیم...* ای کاش که در مقدمت ای یار بمیرم صد بار شَوَم زنده و صد بار بمیرم من طاقت نادیدن روی تو ندارم مگذار که در حسرت دیدار بمیرم پروندۀ اعمالِ مرا پاک کن امشب مگذار سیه روی و گنهکار بمیرم در راه ظهور تو به دردی که نخوردم ای دوست! زمن بگذر و بگذار بمیرم ای یوسف زهرا تو بده رزق شهادت مپسند که در بستر و بیمار بمیرم حالا که تویی صاحب عزا، کاش که من هم در روضۀ عباسِ علمدار بمیرم آنجا که دو دست از بدنش قطع شد و خورد یک تیر به آن چشم گهربار، بمیرم ما بینِ نوای دو دمِ پیر غلامان: "سقای حسین سید و سالار..." بمیرم عباس احمدی ای اهل حرم، میر و علمدار نیامد سقایِ حسین، سید و سالار نیامد امید در میان حرم پا گرفته است دریا دوباره جانب دریا گرفته است باب الحسین بوده و باب الحوائج است هر کس هر آنچه خواست رسد باز گرفته است *آیت الله قاضی رحمت الله علیه میگه: دیدم باب الحسین عباسِ، هر کی میخواد بره محضرِ ابی عبدالله پیشکارش عباسِ...* لبیک گفته است همۀ عُمر بر حسین با او وفا و عاطفه معنا گرفته است *لذا وقتی مرحوم نجفی قوچانی در کتاب سیاحت شرقش هست، میگه: گوشِ دلم شنوا شد، تویِ کربلا شنیدم صدایِ زنگِ حرم ابی عبدالله بلندشد، ده بار صدای زنگِ حرمِ حسین میگه:" هَلْ مِنْ ناصِرٍ یَنْصُرُنی" میگه: بدنم داشت میلرزید، خدایا! کسی هست جوابِ حسین رو بده، میگه: شنیدم صدایِ زنگِ حرمِ عباس بلند شد:" لَبَّیْک..."* گیرد اگر علامتِ عصمت عجیب نیست هم آنچنان که زینبِ کبری گرفته است *برای اون عالم سئوال بود: آیا مقامِ سلمان بالاترِ، یا مقام عباس...؟ میگه: در عالم رویا بهم نشون دادن، گفتن: چی میگی؟ عباس با نگاهش سلمان درست میکنه...* با آنکه دست در بدنش نیست باز هم دستِ تمامِ گریه کنان را گرفته است *آقاجان! شما مرده زنده می کنید، منم زنده کن امشب... در خاطرات شهید برونسی هست، میگه: قبلِ عملیات تیر خورد به بازوم، برای عمل و در آوُردن این تیر، من رو آوُردن بیمارستان، من نگران، آیا به عملیات میرسم یا نه؟ دکترا اصرار دارن باید عمل کنی، اما من اصلاً درد حالیم نیست، همه فکرم اینه به عملیات برسم... تا اینکه در عالم خواب یا بیداری، دیدم آقا قمرِ بنی هاشم اومد عیادتم، میگه: به آقا گفتم: آقاجان! دستم تیر خورده، میترسم به عملیات نرسم، حضرت یه دست کشید به دستم، انگار گلوله رو درآوُرد، گفت: تموم شد... به خودم اومدم دیدم هیچ دردی ندارم، دکترا اومدن گفتم: من باید برم، هیچ دردی ندارم، یه نفر اهل راز بود،مَحرم بود، بهش گفتم: تا زنده ام حق نداری به کسی بگی، بذار خیالت رو راحت کنم، عباس کار رو تمام کرد، عکس گرفتن دیدن هیچ علامتی از تیر تویِ بدن نیست... یا باب الحوائج!... بخدا قسم دست میگیره، شهید محمد ذاکری خیلی اباالفضلی بود، وقتی اومدن بالا سرش دیدن دو تا دستاش از بدن جدا شده، شهید صدر زاده رو دیدید فیلمش رو، شبِ تاسوعا میگه: فردا مهمونِ اباالفضلم...* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net