|⇦• روضه و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده شبِ عاشورا سال 1397 به نفسِ سید مهدی میرداماد•✾• •┄┅═══••↭••═══┅┄• 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. •┄┅═══••↭••═══┅┄• سخته برای روضه خون که روضه رو شروع کنه چه محشری به پا میشه این صبح اگه طلوع کنه *چه خبر میشه فردا؟* سهم همه اهل حرم میشه فغان و اشک و آه یه مادری با قد خم میرسه بین قتلگاه *فردا چی می بینه؟* می بینه نور عینشُ به روی خاکا بی پناه می بینه با سنگ می زنن به سر شاه بی کفن می بینه خنجر رو روی حنجر شاه بی کفن *او می بریدُ... حسین... ای تشنه لب... حسین،حسین،حسین...عشقِ زینب،حسين.... ای بی کفن،حسین،... عریان بدن، حسین،...ببرمت روضه ي وداع، امشب حرف از گودال نزنم....* كجا داری میری؟ انگار می خوای راس راسی از خواهر جدا بشی كجا داری میری؟ بدون خواهرت می خوای بری فدا بشی كجا داری میری؟ تنهام بذاری و عزیزِ نیزه ها بشی پشت سرت برادر،از نفس افتاد خواهر وایسا می خوام ببوسم،گلوتُ جای مادر آروم آروم برو بذار تنت كنم داداش دستباف مادرم بذار بفهمم كه قرارِ چی بیاد سرم *داداش!* برا چی محكم میزنی گره به معجرم؟ تو شاهد ِ اشكمی،باخبر از دردمی دعا بكن خواهرُ نبینه نامحرمی * دیگه کم کم لحن زینب داره عوض میشه* اگه میشه نرو،دلم نمیخواد جلو چشای مادرت اگه میشه نرو، دلم نمی خواد دربیاد صدای حنجرت الهی هیچ پنجه ای، سراغ گیسو نیاد.. الهی هیچ نیزه ای، سراغ پهلو نیاد *با خواهر وداع کرد. چندین بار وداع کرد. از هفت تا وداع تا ده تا وداع... با اهل حرم یه جور وداع کرد، با زنها یه جور وداع کرد، تو خیمه دارالحرب با شهدا یه جور وداع کرد، با کشته ها یه جور وداع کرد، با زینبش یه جور خاص وداع کرد، با زین العابدین یه جوری وداع کرد جیگر رو کباب می کنه. اومد تو خیمه ي امام سجاد تنهایی با پسرش نشست. امام سجاد دید از حلقه های زره داره خون میاد. باباشو تا حالا تو این وضع ندیده بود. صدا زد: بابا! این چه حالیِ؟ مگه داداش اکبرم نیست؟ ابی عبدالله گفت: داداشت رفت. مگه داداشای عمو عباس نیستن؟ اونا هم رفتن. زهیر رفت، بُریر رفت، همه همه رفتن. گفت: علی جان! خیالتو راحت کنم، عباسم رفت. داداش اصغرتم رفت. غیر منو تو مَردی تو خیمه ها نمونده. امام سجاد تکیه داد به ستون خیمه، گفت: بابا! من هستم. گفت: بشین عزیزم. تو امام بعد از منی. با زین العابدین وداع کرد حرفای آخر رو زد. اما من روضه ي امشبم یه وداع دیگه است. همه وداع هارو انجام داد، سوار ذوالجناح شد، "روضه ام عاطفیِ. دیگه حرف از نیزه و خنجر نمی زنم... اونایی که عاطفی بلدن گریه کنن" یهو دید ذوالجناح حرکت نمی کنه. نگاه کرد دید سکینه دستای اسبو بغل کرده. بیا پایین بابا. بیا باهات کار دارم. با همه وداع کردی با دخترت وداع نکردی...* ↫ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ ________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ┄•┄┅═══••↭••═══┅┄• ✅ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_mihanblog_com ✘اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam.ir