☁️🌞☁️
#تشرف
🍃تشرف محمد بن عیسی بحرینی خدمت
#آقاامام_زمان عج
#قسمت_آخر
🔆محمد بن عيسي گفت : اگر تو صاحب الامري ، قصه ام را مي داني و احتياج به گفتن من نيست .
فرمود: بلي ، راست مي گويي .
تو به خاطر بلايي كه در خصوص آن انار بر شما واردشده است و آن تهديداتي كه حاكم نسبت به شما انجام داده ، به اين جا آمده اي .
❇️مـحـمد بن عيسي مي گويد: وقتي اين سخنان را شنيدم ، متوجه آن طرفي شدم كه صدامي آمد.
عرض كردم : بلي ، اي مولاي من .
تو مي داني كه چه بلايي به ما وارد شده است .
تويي امام و پناهگاه ما و تو قدرت برطرف كردن آن بلا را داري .
حـضـرت فـرمـودند: اي محمد بن عيسي ، در خانه وزير لعنه اللّه درخت اناري هست .
وقتي كه آن درخت بار گرفت ، او از گل ، قالب اناري ساخت و آن
را دو نيم كرد.
درميان هر يك از آن دو نيمه ، بـعـضـي از آن مطالبي كه الان روي انار هست نوشت .
🌞در آن وقت انار هنوز كوچك بود، لذا همان طوري كه بر درخت بود، آن را در ميان قالب گل گذاشت و بست .
انار در ميان قالب بزرگ شد و اثر نوشته در آن ماند و به اين صورت كه الان هست درآمد.
🍁حال صبح كه به نزد حاكم مي رويد، به او بگو من جواب را باخود آورده ام ، ولي نمي گويم مگر در خانه وزير.
وقـتي كه وارد خانه وزير شدي ، در طرف راست خود، اتاقي خواهي ديد.
به حاكم بگو، جواب را جز در آن اتـاق نـمـي گويم ، در اين جا وزير مي خواهد از وارد شدن تو به آن اتاق ممانعت كند، ولي تو اصرار كن كه به اتاق بروي و نگذار كه وزير تنها و زودترداخل شود، يعني تو اول داخل شو.
در آن جا طاقچه اي خواهي ديد كه كيسه سفيدي روي آن هست .
كيسه را باز كن .
در آن كيسه قالبي گلي هـسـت كـه آن ملعون (وزير)نيرنگش را با آن انجام داده است .
🌺آن انار را در حضور حاكم در قالب بگذار تا حيله وزير معلوم شود.
اي مـحـمـد بن عيسي ، علامت ديگر اين كه ، به حاكم بگو معجزه ديگر ما آن است كه وقتي انار را بشكنيد غير از دود و خاكستر چيزي در آن مشاهده نخواهيد كرد، و بگواگر مي خواهيد صدق اين گـفـتـه مـعـلوم شود، به وزير امر كنيد كه در حضور مردم انار رابشكند.
وقتي اين كار را كرد آن خاكستر و دود بر صورت و ريش وزير خواهدنشست .
☘محمد بن عيسي وقتي اين سخنان را از امام مهربان و فريادرس درماندگان شنيد،بسيار شاد شد و در مقابل حضرت زمين را بوسيد، و با شادي و سرور به سوي شيعيان بازگشت .
صبح به نزد حاكم رفتند و محمد بن عيسي آنچه را كه امام (ع ) به او امر فرموده بودند، انجام داد و آن معجزاتي كه حضرت به آنها خبر داده بودند، ظاهر شد.
حاكم رو به محمد بن عيسي كرد و گفت : اين مطالب را چه كسي به تو خبر داده است ؟ گفت : امام زمان و حجت خدا بر ما.
گـفت : امام شما كيست ؟ او هم ائمه (ع ) را يكي پس از ديگري نام برد، تا آن كه به حضرت صاحب الامر (ع ) رسيد.
🔶حاكم گفت : دست دراز كن تا با تو بر اين مذهب بيعت كنم : گواهي مي دهم كه نيست خدايي جز خداوند يگانه و گواهي مي دهم كه محمد (ص ) بنده و رسول اوست وگواهي مي دهم كه خليفه بـلافـصـل آن حـضـرت ، امـيـرالـمـؤمنين علي بن ابيطالب (ع )است .
🔸بعد هم به هر يك از امامان دوازده گـانـه اقـرار نـمـود و ايـمـان آورد.
سـپس دستورقتل وزير را صادر كرد و از اهل بحرين عذرخواهي نمود.
اين قضيه و قبر محمد بن عيسي نزد اهل بحرين مشهور است و مردم او را زيارت مي كنند .
📗كمال الدين ج 2، ص 193، س 31
@bachehaeyaseman