❓پرسش در مورد عقاید بهائیت، دلیل غلط بودن افکار آنها، علت نجس بودنشان و وضعیت کسانى که به علت سادگى، عقاید آنهان را بپذیرند، توضیحاتى بدهید؟ 🔹پاسخ اجمالی عقیده میرزا حسینعلى بهاء(مؤسس فرقه‏ى بهائیت) در کتاب‏هایش بر این اصل استوار است که با ظهور "او" و هم‌چنین "على محمد باب"، شریعت اسلام ملغى گردید، و دوره‏ى رسالت پیامبر اسلام(صلوات الله علیه وآله) سپرى شده است، و چنین تفکرى بعد از قبول قائمیت "باب" و این ادعا بود که "او" همان کسى است که باب وعده‏ى ظهورش را داده است: «من یظهره اللَّه». او معتقد بود که خداوند بارها بر زمین هبوط کرده و از آن جمله در "باب" و "او" تجسد پیدا کرده است. و در راستاى ارائه شریعت جدید، ازدواج با دختر و خواهر و سایر اقارب را مباح و چیزهایی؛ مانند ادرار، مدفوع، سگ، خوک و... را پاک اعلام نمود و... . در حالی‌که هیچ‌یک از این عقاید از مبناى صحیحى برخوردار نیست؛ زیرا: ویژگی‌هاى امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) به گونه‏اى در روایات تبیین شده است که راه هرگونه سوء استفاده‏اى را مسدود نموده است و این ویژگی‌‏ها بر باب و بهاء منطبق نیستند. مسئله‌ی خاتمیت پیامبر اسلام(صلوات الله علیه وآله)، امر مسلمى است که دلایل نقلى و عقلى، آن‌را اثبات کرده است. قرآن از پیامبر اسلام به "خاتم النبیین" یاد کرده است که به معناى پایان دهنده‏ى رسالت و نبوت انبیاى دیگر است. و افزون بر آن، اسلام دین کاملى است که نه از ناحیه‏ى پیامبرش محدودیت داشته که به تمام حقایق دست‌رسى نداشته باشد و نه از ناحیه‏ى مخاطبانش، که در بین مخاطبان افرادى نباشد که به گوهر و جوهر حقایق دست یابند. و از سوى دیگر از تحریف در امان است، پس نیازى به دین جدید نیست که تصحیح کننده یا تکمیل کننده باشد؛ از این‌رو است که می‌‏گوییم: اسلام دینى است که در پرتو آن، بشریت می‌‏تواند در تمام اعصار، نیازهایش را برطرف نموده و هدایت گردد. تجسد و تجسم خدا در هیکلِ، هیکل اعلى(بهاء)، گفتارى است که باطل بودن آن کاملاً روشن و بدیهى است. و این اعتقادات باعث گردیده که بهائیت منکر ضرورى دین قلمداد گردد؛ و از این جهت حکم به نجس بودن معتقدان آن شود. البته کسى که معتقد به بهائیت شده است، با توبه مورد بخشش خداوند قرار گرفته و اعتراف و اقرار او به اعتقاد به بهائیت در نزد دیگران، نه تنها لازم نیست، بلکه جایز نمی‌‏باشد. 🔸پاسخ تفصیلی در نظر بهائى‏ها دو اثر میرزا حسینعلى(مؤسس فرقه‏ى بهائیت) از اهمیت ویژه‏اى برخوردار است و کتاب "شریعت و وحى" تلقى می‌‏گردد. یکی ایقان، که می‌‏پندارد در بغداد بر او وحى شده است. و دیگری اقدس که گمان می‌شود در عکّا بر او نازل گردید. و البته مکاتیب و یا نوشته‏هاى دیگرى؛ نظیر کلمات مکنونه، هفت وادى، کتاب مبین و... هم به او نسبت داده شده است. شالوده‏ى عقیده بهاء در این کتاب‏ها بر این اصل استوار است که با ظهور "او" و "باب" شریعت اسلام لغو گردید و دوره‏ى رسالت پیامبر اسلام(صلوات الله علیه وآله) سپرى شد و دوره‏ى رسالت و زمام‌دارى جمال اقدس الاهى و آیین او آغاز گردید و کتاب اقدسش مهیمن بر جمیع کتب و ناسخ همه‏ى صحف و مرجع تمامى احکام است.[۱] و نیز خداوند در هیکل حسینعلى تجلى و تجسد پیدا کرده است و بعد از او نیز خداوند بارها بر زمین هبوط و تجلى خواهد نمود. البته بعد از حضرت محمد(صلوات الله علیه وآله) و باب و میرزا حسینعلى تا هزار سال دیگر، ظهور الاهى در عالم نخواهد بود.[۲] او در کتاب مبین، خود را خداى خدایان معرفى می‌کند[۳]، و در کتاب اقدس[۴] می‌‏گوید: نخستین چیزى که خدا بر بندگان خود واجب ساخته است، معرفت منبع وحى و تجلى او است که "من هستم"!، کسى که در آفریدن جهان و در گرداندن آن جانشین خدا بوده است. و در کتاب ایام تسعه درباره‏ى روز تولد خود می‌‏گوید: مرحبا بر این صبح‌گاهان که در آن "لم یلد و لم یولد" متولد گشت.[۵] و در کتاب ایقان می‌گوید:[۶] اگر ملاحسین بشرویه‏اى[۷] نبود، خدا بر عرش قرار نمی‌‏گرفت. و در رحیق مختوم اشراق خاورى آمده است: نبوت به ظهور محمد رسول که خاتم النبیین بود ختم گردید و این نشان می‌‏دهد که ظهور بهاء اللَّه ظهور خداوند بوده است.[۸] 📗[۱]. مکاتیب عبدالبهاء، ج۱، ص ۳۴۳. 📗[۲]. نوری، یحیی، خاتمیت پیامبر اسلام، ص ۷۲ و ۷۵. 📗[۳]. همان، ص ۲۲۹. البته این ادعاى خدایى در ص ۳۲۳مبین تکرار شده است. 📗[۴]. همان، ص ۱. 📗[۵]. همان، ص ۵۰. 📗[۶]. همان، ص ۱۷۳. 📗[۷]. ملاحسین بشرویه‏اى کسى است که بهاء به وسیله‏ى تبلیغ او به باب گروید و ایمان ‏آورد. دانشنامه‏ى جهان اسلام، ج ۴، ص ۷۳۳. 📗[۸]. همان، ج۱، ص ۷۸. 🚫@bahaiyat🚫