ملک الشعرای بهار و رهی معیری نیز از تصنیف سازان معروف بودند.
✅چهارپاره
"چهارپاره" از قالب های جدیدی است که همزمان با رواج شعر نو بوجود آمده است.
"چهارپاره" مجموعه ای از دو بیتی هایی است که در کل یک شعر را می سازند.
دو بیتی های تشکیل دهنده چهارپاره از لحاظ قافیه با هم تفاوت دارند.
✅مفردات
هر شعری حداقل یک بیت دارد.
"مفرد" شعری تک بیتی است که شاعر تمام مقصود خود را در همان یک بیت بیان می کند.
"مفرد" یا همان "تک بیت" اغلب برای بیان نکته های اخلاقی به کار می رود.
در "مفرد" گاهی دو مصراع هم قافیه هستند و گاهی دارای قافیه نیستند.
بعضی از شعرا دارای تک بیت های زیادی هستند،مانند سعدی که در پایان دیوانش به تعداد زیادی از این "مفرد" ها بر می خوریم که تحت عنوان "مفردات" تقسیم بندی شده اند.
بعضی گفتهاند که "مفرد" در واقع همان ضرب المثل است که به شعر بیان شده است.
نمونه هایی از مفرد:
پای ملخی نزد سلیمان بردن----- زشت است ولیکن هنر است از موری
مردی نه به قوت است و شمشیر زنی ----- آن است که جوری که توانی نکنی
✅تضمین
تضمین به طور کلی به این معنی است که قطعاتی از شعر شاعر دیگری را در داخل شعر خود بیاورند.
در بین شاعران قدیمی چون حافظ و سعدی و...تضمین به این معنا بوده است که با ذکر اسم شاعر،مصراع یا بیتی از شعر او را در میان غزل یا قصیده خود بیاورند.
مثلاً سعدی غزلی دارد که این گونه شروع می شود:
من از آن روز که در بند توام آزادم -----پادشاهم که به دست تو اسیر افتادم
و حافظ در غزلی مصراع اول این غزل را به این صورت تضمین کرده است.
زلف بر باد مده تا ندهی بر بادم----- ناز بنیاد مکن تا نَکَنی بنیادم
و در آخر،مصراع سعدی را تضمین می کند و می گوید:
حافظ از جو ر تو،حاشا که بگرداند روی ----من از آن روز که در بند توام آزادم
اما تضمین در بین شعرای سده ی اخیر به این معنی است با شعری از شعرای قدیمی مسمط بسازند.
مثلاً غزلی از سعدی یا حافظ را تضمین می کنند و با اضافه کردن ابیاتی هم وزن و هم قافیه مصراع های اول آن شعر،شعری می سرایند که در قالب مسمط چهار یا پنج یا شش مصراعی است.
این نوع تضمین در قدیم مرسوم نبوده و در سالهای اخیر متداول شده است.
یکی از تضمین های معروف مربوط به ملک الشعرای بهار است ک غزلی از سعدی را تضمین کرده است.
قسمتی از این شعر در زیر آورده شده است:
ابیاتی نیز مربوط به غزلی از سعدی است که ملک الشعرای بهار آن را در بین شعر خود آورده است.
سعدیا!چون تو کجا نادره گفتاری هست؟ -----یا چو شیرین سخنت نخل شکر باری هست؟
یا چو بستان و گلستان تو گلزاری هست؟-----هیچم ار نیست،تمنای توام باری هست
مشنو ای دوست!که غیر از تو مرا یاری هست -----یا شب و روز بجز فکر توام کاری هست
لطف گفتار تو شد دام ره مرغ هوس-----به هوس بال زد و گشت گرفتار قفس
پایبند تو ندارد سر دمسازی کس----- موسی اینجا بنهد رخت به امید قبس
به کمند سر زلفت نه من افتادم و بس-----که به هر حلقهی زلف تو گرفتاری هست
بیگلستان تو در دست به جز خاری نیست-----به ز گفتار تو بیشائبه گفتاری نیست
فارغ از جلوهی حسنت در و دیواری نیست-----ای که در دار ادب غیر تو دیاری نیست!
گر بگویم که مرا با تو سر و کاری نیست-----در و دیوار گواهی بدهد کاری هست
روز نبود که به وصف تو سخن سر نکنم-----شب نباشد که ثنای تو مکرر نکنم
منکر فضل تو را نهی ز منکر نکنم -----نزد اعمی صفت مهر منور نکنم
صبر بر جور رقیبت چه کنم گر نکنم؟-----همه دانند که در صحبت گل خاری هست
در پایان به شرح و توضیح مهمترین قالب های نو می پردازیم:
-شکل نیمائی که به آن شعر آزاد گویند.
شعر نیمایی شعری است با مصراع های كوتاه و بلند كه قافیه در آن نظم خاصی ندارد.درون مایة شعر نیمایی احساسات و تجربیات فردی،عشق،سیاست و... است.بنیانگذار شعر نیمایی،نیما یوشیج است و مهدی اخوان ثالث،فروغ فرخزاد،سهراب سپهری و...از برگزیدگان شعر نیماییاند.
نمونه ای از شعر نیمایی از فروغ فرخزاد:
"هدیه"
من از نهایت شب حرف می زنم
من از نهایت تاریکی
و از نهایت شب حرف می زنم
سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت
سرها در گریبان است
كسی سر بر نیارد كرد پاسخ گفتن و دیدار یاران را
نگه جز پیش پا را دیده نتواند
كه ره تاریك و لغزان است
"مهدی اخوان ثالث"
اگر به خانه من آمدی برای من ای مهربان چراغ بیاور
و یک دریچه که از آن
به ازدحام کوچه خوشبخت بنگرم
-سپید
شکل شاملوئی که بدان شعر سپید گویند.این نوع از شعر وزن و آهنگ دارد منتها عروضی نیست و قافیه در آن جای ثابتی ندارد. اغلب شعرهای احمد شاملو چنین است.
-موج نو
شعر موج نونه تنها وزن عروضی ندار بلکه آهنگ و موسیقی آن حتی مانند شعر سپید هم مشخص نیست و در حقیقت فرق آن با نثر در معنای آن است.
https://Telegram.me/Amoozgarghalesard