🌷نزدیک یک هفته بود که #سوریه بودیم. موقع ناهار و شام🍲 که می شد علیرضا #غیبش می زد. بهش گفتیم: مشکوک میزنی علیرضا، کجا میری⁉️ 🌷گفت: وقتی شما مشغول #نهار خوردن هستین، من میرم به فاطمه و ریحانه ( دختر شش ساله و هشت ماهه اش ) زنگ میزنم☎️ #شهید_علیرضا_قلی_پور🌷 #سالروز_شهادت