السلام عليكم یا بقية الله آب چشمم سحر ی و نمکش افطارم غیر تو این دل خود را به که من بسپارم آنچنان گیر توأم ماه هلال ابرویم که دگر چشم از این راه، نشد بردارم تکه ای ابرم و عمری است که سرگردان بر دشت تب دار دل ِ غمزده ام می بارم در کجا خیمه زده ای بُگُذار این سر را بر ستونی که برآن تکیه زدی ،بگذارم چشم در راهم و ویرانم و پر آشوبم به که گویم که از این فاصله ها بیزارم کاش، تکثیر شود ابر دعا ،در چشمم بزند سیل ،بشوید همه ی زنگارم یا منور بزند عشق تو بر جانم تا از زمین کنده شود ،این تن بی مقدارم باید این اشک تَشر بر منِ غافل بزند تا که امشب، ،،به هوای تو کند هوشیارم آسمان اخم مکن نور بپاش امشب را تا هُمایی بنشیند به لب دیوارم صاحب کل وجود من مجنون مهدی است من همان خاک و گِل و خشتم و او معمارم اللهم عجل لولیک الفرج @bamehonar313 ما را با لینک👆👆👆 در بام هنر ایران همراهی بفرمایید شما عزیزان می توانید آثار ادبی ، هنری خود را برای اشتراک گذاری در این کانال و سایر کانالهای مربوطه به شماره ۰۹۱۳۲۷۱۷۱۶۵ در واتساپ، ایتا، روبیکا ، سروش و تلگرام ارسال نمایید🌺