المنة لله که منم نوکرت ارباب مجنون علمدار و گدای درت ارباب تنها نه فقط من که همه ایل و تبارِ این بندهٔ ناچیز فدای سرت ارباب سمت حرمت حضرت عشق عرض ارادت دلنامه ی ما را بنویسید ،شهادت نامت شده ذکر شب و روز منِ مجنون ارباب تویی اصل دعا اصل عبادت دل راکه شکستَ است شما می خری ارباب از اینهمه دلسوخته دل می بری ارباب در مذهب تو تیره و یا طایفه یا قوم‌ ندارد والله که درهم همه را می خری ارباب ناچیزتر از قطره منم در کف دریا یک واژه ی ناخوانده در این مصحف دریا یک تکه یخ از قطبم و صد شکر خدا را با عشق شما ذوب شدم در تف دریا سالار علمدار ،امیر الحرمینی هم زینب و هم فاطمه را نور دوعینی مانند ننگینی تو برانگشتری عرش تو ماه ترین ماه درخشنده ،حسینی از هم متلاشی شوم آقا چه خیالی وقتی که غمت داده دلم را پر و بالی من مات من الحب حسین مات شهیدا عشقت شده سایه سرم این گوشه حوالی سالار علمدار ، امیر الحرمینی هم زینب و هم فاطمه را نور دو عینی مانند نگینی تو بر انگشتری ِ عرش تو ماه ترین ماه درخشنده حسینی @bamehonar313