علیک یا علی بن موسی الرضا این شعر رو آهنگ « عبا به روی سر ، اومدی یا مولا» نمیشه گفت آقا، با دوری می سازم دارم می سوزم با ،غمِت هم آوازم کبوتری تو فصل سرد پاییز م کنج قفس ریخته ، پَرای پروازم سلام علیّ بنِ ،موسی الرضا جانم غلام ِ خانه زاد ، مَن و ،تو سلطانم سقا خونت حکمِ، شِفا خونه داره کافی ِ یک قَطْرَش، واسه ی درمانم کبوتری هستم ، با دو هوا ،یک بام گه کربلام و گاه، تو مشهد الرضا م تار دلم‌ آقا ، به تو گِره خورده بی تو حروم باشه ، نفس کشیدن هام قلب من و یادِ، حرم می سوزونه قدم قدم چشمام، دوباره گریونه حرم شمیمِ شعرِ دِعبِل و داره تو این روزای غم ، که خیس بارونه آهسته آهسته، قدم قدم ،کوچه گرفته با نوحه ، دوباره دم کوچه حس میکنم باز این ، چه شورش است را از دل تو می خونه ،با محتشم ،کوچه نبوده زیر سُم ، تنت خدا را شکر نرفته غارت پیر ،هنت خدا را شکر نخورده تیغ کُندِ شمرِ ملعون بر رگهای پشت گَر،دِنت خدا را شکر چشام توی روضَت ، دوباره بست احرام می‌دونی مولاجان ،فقط حرم می خوام مالک ملکِ این ، دل منی ،حتی تو روز محشر هم ، میگم تویی آقام سیده فاطمه موسوی