بسم الله
🟣ترجمه کلمه «تخلّف» در نهج البلاغه
کلمه «خلف» به معنای پشت و ضدِّ جلو به کار میرود. به زنی که در جهاد شرکت نمیکند و بعد از رفتن مرد مجاهدش، پشت سر او در شهر باقی میماند، گفته میشود: «خالفة» که جمع آن «خوالف» است. (رَضُوا بِأَنْ يَكُونُوا مَعَ الْخَوٰالِفِ). به کسی که با نقش و فاعلیت خودش از دیگران عقب افتاده، و همراه با آنها نمیرود، میگویند: «تَخَلَّف عنهم» یا «تَخَلّفَهم» وقتی کسی که از همه جلو افتاده و افراد یا اشیائی را پشت سر خود بر جای مینهد، میگویند: «خلّفهم: آنها را پشت سر نهاد».( راغب، مفردات الفاظ القرآن، ص: 294، فیومی، مصباح المنیر، ج 2، ص: 179 زبیدی، تاج ا لعروس،ج 12، ص: 200)
امیرالمؤمنین علیه السلام خطاب به فرزندشان میفرمایند: «
يَا بُنَيَّ لاَ تُخَلِّفَنَّ وَرَاءَكَ شَيْئاً مِنَ اَلدُّنْيَا: ای فرزندم چیزی از دنیا را پس از مرگ از خود بر جای نگذار»
🔰«تخلّف» در خطبه 100
درباره پرچم ولایت که پیامبر بعد از خود برای جامعه بر جا نهادند، فرموده است:
«
مَنْ تَقَدَّمَهَا مَرَقَ وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا زَهَقَ وَ مَنْ لَزِمَهَا لَحِقَ: هر كه از آن پرچمِ [ولایت] پيش افتاد از دين بيرون و هر كس از آن عقب افتاد، هلاک شود و هر كه تابع و ملازم او شد به حق پیوندد»
در اینجا، کلمهی «تخلّف» به قرینه مقابله با «من تقدمها...» به معنای "عقب افتادن عمدی اختیاری" است.
بسیاری از مترجمان به سبب روشنی حاصل از قرینه مقابله، توانستهاند ترجمهی درخوری ارائه کنند اما برخی مترجمان شاید با تکیه بر اینکه در زبان فارسی کلمه تخلف به معنای سرپیچی و مخالفت نیز به کار میرود، کلمه «تخلف» را به معنای عصیان و مخالفت کردن برگرداندهاند! (ترجمه نهج البلاغه بهشتی، و ترجمه نهج البلاغه شاهین، و ...) هرچند از نظر مصداقی، سرپیچی کردن با عقب افتادن یکی است ولی از نظر مفهومی بویژه در سیاق این جمله، باید کلمهی «تخلف» به همان معنای خودش ترجمه شود.
#با_مترجمان_نهج، شماره 81
https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a