﷽ ★°l||l°زینت دوش نبـــے°l||l°★ 🥀🥀🥀 ★★چه باک از مرگ...؟💔🕊 دو سه بار فرمود: _انّا لله و انّا الیه راجعون و الحمدلله ربّ العالمین علی‌اکبر که مُلازم پدر بود،اسبش را نزدیک‌تر برد و پرسید: _پدر جان،فدایت شوم!چه شده که این دو آیه را بر زبان جاری فرمودی؟ حسین فرمود: _هم‌اکنون در رویا،اسب‌سواری را دیدم که می‌گفت:"این گروه شبانگاه در حرکت‌اند،در حالی که مرگ دارد به پیشوازشان می‌آید."فهمیدم که خبر مرگ ماست که گوشزدمان شد. علی‌اکبر به سخن آمد: _الاهی غم نبینی پدر جان!مگر ما بر حق نیستیم؟ _به خدا سوگند که بر حقیم. _پس چه باک از مرگ! و حسین راضی از گفت‌و‌گو با فرزند ارشدش فرمود: _خداوند پاداش خیرت دهد فرزند؛بهترین پاداشی که فرزندی به خاطر پدرش از او دریافت خواهد کرد. علی‌اکبر به حقیقت مایه‌ی فخر حسین بود. ✨️ 🖤⃟⿻🥀 ╰┈➤@banatozeynab🍃