#پسرک_فلافل_فروش🎀
قسمت = شصت و سوم♥️
بعد هم به جهت امر به معروف چند كلامی با ايشان صحبت كردم و او را
توجيه كردم، اما انگار اين آقا نميخواست چيزي بشنود! فقط همان جمالتي
كه اربابانش براي او ديكته كرده بودند تكرار ميكرد!
من درباره ي خيانتهاي آمريكا و انگليس، به خصوص در عراق براي او
سند آوردم اما او قبول نميكرد!
روز بعد و بار ديگر اين آقا شروع به صحبت كرد. دوباره مشغول اهانت
شد، نميدانستم چه كنم.
گفتم حاال ديگر وظيفه ي من اين است كه با اين آقا برخورد كنم، چون او
ذهن طلبه ها را نسبت به حضرت آقا خراب ميكند.
استخاره کردم با اين نيت كه ميخواهم اين آقا را خوب بزنم، آيا خوب
است يا نه؟ خيلي خوب آمد.
وقتي که مثل هميشه شروع كرد به حضرت آقا اهانت کند، از جا بلند شدم
و ...
حسابي او را زدم. طوري با او برخورد کردم که ديگر پيدايش نشد. از
آنجايي که من هيچ گاه با هيچ کس بحثي نداشتم و هميشه با طلبه ها مشغول
درس بودم وسرم به کار خودم بود. بعد از اين اتفاق، اين موضوع براي همه
عجيب به نظر آمد.
هر کس من را ميديد ميگفت: شيخ هادي ما شما را تا به حال اينگونه
ً نديده بوديم. شما که اصالاً اهل دعوا و درگيري نيستي؟ چه شد که اينقدر
عصباني شدي؟ مگر چه اهانتي به شما کرده بود؟
من هم براي آنها از بحث تفرقه و كارهايي كه برخي عالم نماها براي ضربه
زدن به اسلامی استفاده ميكنند گفتم. براي آنها شرح دادم كه چندين شبكه ي
ماهوارهاي وابسته به يك عالم در كشور انگليس فعال است و تنها كاري كه
ميكند ايجاد وهن نسبت به شيعه و تفرقه بين فرقه هاي اسلامی است.
#کپی_با_ذکر_یک_صلوات_حلال🎀