_مریم یه چفیه مشکی پیش داداشته ازش بگیر
ـــ عمرا بهت بده 😏
ـــ برو بینم .سید، سید
ـــ خانم رضایی لطفا اینجا سید منو صدا نکنید
ــــ شهاب صدات کنم
شهاب دستی به صورتش کشید: اصلا همون سید صدا کنید. بفرمایید کاری داشتید
ـــ این چفیه مشکی رو اگه میشه بهم بدید من سفید نمی خوام 😌
شهاب به چفیه مشکیش نگاه کرد داشت به چیزی فکر می کرد لبخندی زد و به سمت مهیا گرفت 💞: بفرمایید😊
مهیا تشکری کردو......
#رمانهاے_عاشقانہ #مذهبے #شهدایے #واقعے
http://eitaa.com/joinchat/4028301326C030fac8a09