🔞🔞حڪایت دوقاضی شهوتران و اجبار زن زیبا به گناه پادشاهی از بنی اسرائیل دو قاضی داشت ڪه بامرد صالحی دوست بودند و آن مرد صالح زن بسیار جمیله ای داشت. روزی پادشاه آن مرد صالح را برای امر مهمی به مسافرت فرستاد .آن مرد سفارش زن خود را به آن دو قاضی نمود و خود روانه شد پس آن دو نفر قاضی به در خانه دوست خود می آمدند ڪه احوال زن او را بپرسند. روزی چشمشان به آن زن افتاد و او را تڪلیف به گناه نمودند و گفتند اگر تن به گناه در ندهی پیش پادشاه گواهی میدهیم ڪه مرتکب گناه شده ای تا تو را سنگسار ڪند. زن گفت هر چه خواهید بڪنید... ادامه این داستان جذاب و خواندنی در لینڪ زیر🔰