_اسمت چیه؟ _مهشید _به نظر میاد سنت خیلی کم باشه چند سالته؟ _سیزده استاد! _با این سن کمت میخوای کلفتی کنی چرا؟ _استاد من جایی رو ندارم برم بابام به خاطر بدهی افتاده زندان صاحب خونم پول اجارش دیر شد منو انداخت بیرون نگاهی به جسه کوچیکش انداختم به نظرم بد نبود _میزارم اینجا بمونی بدهی باباتم میدم ولی یه شرط داره باید با من باشی! چشماش از ترس لرزید و گفت: _استاد چرا من! من میترسم یعنی نمیتونم آخه شما زن دارین... دلم برای این همه سادگیش سوخت. هه فکر کرده می‌خوام واقعا زن خودم کنمش اونم یه کلفت! با بدجنسی قدمی به سمتش رفتم که ترسیده توی خودش جمع شد و...😱🔞👇 https://eitaa.com/joinchat/302579743C8237e41e2b