_مثلا شب عروسیمونه چرا کراوات نمیزنی امیرحیدر؟
خندید با مهربونی انگشتشو گذاشت روی گونه ام:_بدون کراوات نمیپسندی بانو؟
میخواست کل کل رو به نفع خودش تموم کنه:_تو همه جوره پسندیده شده ای آقا ولی میگم کراوات تو عکس قشنگه
اومد نزدیک صورتم جوری که گرمای نفسش رو احساس میکردم:_قشنگتر از کلام خدا که نیست نازدونه نمیخوایم خلاف دستور اسلام زندگیمونو شروع کنیم مگه نه؟
با شرم و خجالت گفتم:_چشم اصلا هرچی شما بگین
https://eitaa.com/joinchat/1630666843C14d42703da