جیغ کشیدم:نزدیکم نیاااا اشکشو سریع پاک کرد و گفت:قربونت بشم،عشقه من غلط کردم مجبور بودم با هق هق گفتم:بازم قربون صدقه های الکی؟لنتی تو گفتی باهام ازدواج میکنی اما ولم کردی حالا من با این بچه تنها چیکار کنم؟ به جمعیت پایینی که دوربین گوشیاشون رو به من بود و منتظر پریدنم بودن نگاه کردم و گفتم:حالا که ولم کردی هم خودمو هم این بچه رو از بین میبرم یهو نفهمیدم چیشد که.....😳👇 🚯❌ http://eitaa.com/joinchat/2589196322C134ac28040 ❌🚯 .منو.این.رمان‌و.ازدست.ندههه😭😭🔥👆