کل ویلارو برداشته بود اما رحم باربد انگار ناپدید شده بود. _باربد من فقط سالمه بزار بزرگ شم بعد انتقامتو بگیر.توروخدا _ببین مارال منم دلم نمیاد ولی باید ازت بگیرم میفهمی لعنتی؟ دِ تو خون بسی بفهم! از گریه به سکسکه افتاده بودم. _تو مجبور نیستی..تو مهربونی باربد نکن! کمربندو محکم روی کمرم کوبید و گفت_دهنتو ببند لعنتی! مجبورم مجبور..🙈❌📛 انتظار داری کل پارتو برات بذارم؟بیا بقیشم بخون http://eitaa.com/joinchat/4094165009C89353af326 دیدی عاشق باشی و مجبور به آزارش؟‍⛔💯❗️