یکی از رفقا میگفت:"قصد
#ازدواج داشتم
گفتم برم
#مشهد و از امام رضا یه زن خوب بخوام..رفتم
#حرم و درخواستمو به آقا گفتم...شب شد و جایی واسه خواب نداشتم...☹️هر جای حرم که میخوابیدم خادما رو سرم خراب میشدن که...😢"آقا بلند شو..."متوجه شدم کنار
#پنجره_فولاد یه عده با پارچه
#سبز خودشونو به نیت شفا بستن…کسی هم کاری به کارشون نداره.رفتم یه پارچه سبز گیر آوردم و.......تاااا صبح راحت خوابیدم...❗️صبح شد...پارچه رو وا کردم با صحنه ای روبه رو شدم که👇😳
https://eitaa.com/joinchat/2105999489C878fcbc26b