🔰 وقتی شیخ رجبعلی فهمید عاشق نیست‼️
💠 شیخ رجبعلی خیاط میفرمود:
در نیمه شبی سرد زمستانی در حالی که برف شدید میبارید و تمام کوچه و خیابانها را سفید پوش کرده بود؛ از ابتدای کوچه دیدم که در انتهای کوچه کسی سر به دیوار گذاشته و روی سرش برف نشسته است!
باخود گفتم شاید معتادی دوره گرد است که سنگ کوب کرده! جلو رفتم دیدم او یک جوان است! او را تکانی دادم!
بلافاصله نگاهم کرد و گفت چه میکنی! گفتم: جوان مثه اینکه متوجه نیستی! برف، برف ! ...
ادامه رو در کانال سنجاق کردم
https://eitaa.com/joinchat/2943615170Cc0541e3711