تصمیممو گرفته بودم من عاشق کامیار بودم دیگه نباید اجازه میدادم بابا برام تصمیم بگیره. میرم باهاش حرف میزنم. نباید بترسم بحث زندگی و آیندمه باید بهش بگم کامیار پسر خوبیه، چشم پاکه، اهل کاره،درس خوندس. خیلی ویژگی ها داره که اصلا با شاهین قابل مقایسه نیست. بلند شدم از اتاق اومدم بیرونو رفتم به سمت میز شام قلبم تند تند میزد ای کاش امشب تموم میشد. http://eitaa.com/joinchat/2010841092C6eeb310140 🔞 ..❌