سابقه گسترده طلایی💛
هدایت شده از
سابقه گسترده طلایی💛
#رئیساروپاییشازشخواستگاریمیکنه
😳 جلوی جمع
#زانو
زد و جعبهای از جیبش بیرون کشید. با لهجهی
#اروپاییش
گفت:« با من
#ازدواج
میکنی؟» توی
#چشماش
خیره شدم. من چکار کرده بودم که به خودش این اجازه رو داده بود؟
#اخم
غلیظی کردم و
#چادرم
رو محکمتر گرفتم:« اینجا اروپا نیست بِرایان! معلومه که نه! چرا باید با یه مرد
#زورگو
ازدواج کنم؟!» لبخندش از لبش پرید. سرپا ایستاد و جلوی همه فریاد کشید:«تو
#اخراجی
!» توی دلم بهش پوزخند زدم اما باید
#نقش
بازی میکردم:« چی؟! بخاطر اینکه بهت جواب رد دادم؟!» جلوتر اومد و قسمتی از چادرم رو توی
#مشتش
گرفت. تمام بدنم
#داغ
شد وقتی غرید:«بخاطر همهچیز! ولی قبلش باهات
#کار
دارم... جلوتر اومد و ناگهانی....😱😳❌
https://eitaa.com/joinchat/2949840914C3521c39e0c
#یعنیچیمیشه
؟😓❌
#
رمان_فرازهای_بی_فرود