ماه ۸بارداری بودم و شوهرم اصرار داشت زودتر برگردم روستا تا اونجا ازم نگهداری کنن... هرچی سنگین تر میشدم رفت و امد برام سختر میشد، منم طاقت دوری همسرم رو نداشتم و گفتم به مادرت میگم بیاد شهر ولی قبول نمیکرد بعد از ۴۰رو به دنیا اومدن بچه ام دوباره برگشتم شهر سر خونه زندگیم ولی یه چیزی توی خونه عوض شده بود خبری از وسایل و لباس هام توی خونه نبود.... موقعی که داشتم خونه رو تمیز میکردم ،بند دلم پاره شد....👇 https://eitaa.com/joinchat/2468610190C52cfd5dbe9