ماه آخر بارداری جاریم بود و هر لحظه ممکن بود که زایمان کنه...
باهم توی یک ساختمون بودیم
تااینکه یه روز تماس گرفت و گفت درد دارم...
خودمو با عجله بهش رسوندم..بردمش بیمارستان...
توی بخش زایشگاه گوشیش رو بمن تحویل دادند...
نیم ساعت بعد با دیدن پیامی که روی گوشیش اومد دلم هری ریخت پایین...
شماره ناشناس نوشته بود...👇
https://eitaa.com/joinchat/843186305C9e691d072d
چقدر غم انگیز👆