🏴 حکایت ظلم وجسارت دوانقی علیه اللعنة به ساحت امام ابن محمد علیه السلام 👈🏼👈🏼 عَنْ عَنْبَسَةَ بْنِ مُصْعَبٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَاعَبْدِالله عليه‌السّلام یَقُولُ: أَشْکُو إِلَی الله عَزَّوَجَلَّ وَحْدَتِی وَتَقَلْقُلِی بَیْنَ أَهْلِ الْمَدِینَةِ حَتَّی تَقْدَمُوا وَأَرَاکُمْ وَآنَسَ بِکُمْ. فَلَیْتَ هَذِهِ الطَّاغِیَةَ أَذِنَ لِی فَأَتَّخِذَ قَصْراً فِی الطَّائِفِ فَسَکَنْتُهُ وَأَسْکَنْتُکُمْ مَعِیَ وَأَضْمَنَ لَهُ أَنْ لَا یَجِیءَ مِنْ نَاحِیَتِنَا مَکْرُوهٌ أَبَداً. 📝 از روایت است که امام صادق سلام الله علیه فرمود ؛ از تنهایی و پریشانی خود در میان مردم مدینه به خدا شکایت می‌کنم، تا زمانی که شما [شیعیانِ کوفه و...] می‌آیید و شما را میبینم و انس می‌گیرم. ای کاش این ظالمِ سرکش [منصور دوانیقی] مرا رها می‌کرد تا در طائف حصاری سنگی بنا کنم و به همراه شما در آن ساکن شوم و به او ضمانت می‌دادم که هرگز از جانب ما هیچ گزندی به او نخواهد رسید. 📚 کافی، ج۸، ص۲۱۵ کانال رسمی مجتمع بنی فاطمه سلام الله علیهامشهد 🆔@banifateme_mashhad