💠 جامانده ❇️ در بین راه کربلا، نگاه امام به ضحاک مشرقی افتاد و او را برای یاری خود دعوت کرد. ⭕️ضحاک گفت: من تا جایی با شما همراه می شوم که برایتان سودمند باشم و بتوانم دفاعی کنم، پس وقتی یاری برایتان نماند از کربلا می روم. 🟡روز عاشورا وقتی صدای اذان ظهر بلند شد، ضحاک پشت سر امام به جماعت ایستاد، کم کم که دیگر یاری برای امام نمانده بود، خداحافظی کرد و رفت و از کاروان شهدای کربلا جا ماند. 📌تاريخ الطبري، ج۵، ص۴۴۵ 📌طبری، تاریخ طبری، بیروت، ج۴، ص۳۱۷ 🔸 https://btid.org/fa/koodak 📎 📎 📎 📎 @banketolidat