تو صحن پیامبر اعظم، برای رسول کوچکم قصه گفتم ...که ما اومدیم خونه امام رضاجون مهربون مهمونی.
بعد تو دلم گفتم، وقتی کسی میره مهمونی، صاحبخونه هی حواسش به مهمون هست که بهش بد نگذره، پذیرایی بشه و...
تو همین فکر یه خانوم چای داد بهم، که اضافه است بفرمایید...
من و حال خوش و چشمای ابری
و همین جا امام رضا، سلام همه ی بچه های بانو حی باش رو، بهتون تحویل میدم....🥺
#ارسالی_دوستان
#مهربون_وفعال_کانال
@banoohayybash
┄┅┅❅💠❅┅┅┄