#مصاحبه_با_مادر_گرامی_شهید_صدر_زاده
🌹قسمت دوم
میشه بهمون بگید نذری که کردید چی بوده؟ چی شد که پسرتون رو نذر حضرت عباس کردید؟
.بله درروز تاسوعا ۶۹ من برای مراسم روضه ای در منزل پدرم بودم. مصطفی رفت دم در مشغول بازی بود که یه موتور بهش میزنه و پرتش میکنه اون طرف خیابون.
همسایه ها اومدن بهم گفتند بچتون موتوری زده کشتتش.
من خیلی ترسیدم که برم ببینمش.
فقط همونجا که نشسته بودم گفتم یا حضرت عباس برام نگهش دار سربازش میکنم برات.
اون روز، روز تاسوعا بود. وجالبترازآن این که همون ساعت دقیقا یک ربع به اذان ظهر بودکه ساعت شهادتشونم همین بوده.
.
*فکرش رو میکردین یه روزی شهید بشن؟
.مصطفی درمورد نذرش چیزی نمیدونست تازمانی که اومد گفت مامان من یه هئیت بنا کردم به نام حضرت عباس اونجا اشک اومد توچشمام بعد بهش گفتم که تونذرعموم هستی. .وقتی سوال کردم چرا اسم هئیتتو گذاشتی حضرت عباس گفت بخاطر ادبش . ازاونجا فهمیدم خودش حسابی هواشو داره برا مصطفی خیلی اتفاق می افتاد وهمیشه ختم به خیر میشد. .آخرش هم روز تا سوعا، براش بهترین ایام را درنظرگرفتند وبردنش که اگر اینچنین نمیشد جای تعجب داشت چون مصطفی با تمام وجود عاشق ائمه بود
زمانی که براش اتفاقهای ناجور میفتاد وختم بخیر میشد گفتم این یه روزیه خاصی داره قرارنیست الکی بره وعجیب این بودکه خودم چندین بارخواب شهادتشون رو میدیدم. تقریبامیدونستم، ولی زمانشو اصلا فکر نمی کردم.
#ادامه_دارد....
🌹🍃🌹🍃🌹
.کانال فرهنگی انقلابی شهید مصطفی صدر زاده
#فرهنگی_مجازی_هادی_دلها
#مصطفی_با_صفا
✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾✾
@sadrzadeh1
✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾✾