دیروز در دانشگاه واقعا با گوشت و پوست و خونم لمس کردم که هنوز عده‌ای با جماعت اینترنشنالی فکر می‌کنند خبری است! روی جماعتی قمار می‌کنند که گنده‌ترین تیرهایشان حسین رونقی و توماج صالحی بودند. حسین رونقی که چوپان دروغگو از آب در آمد و توماج صالحی هم پهلوان پنبه! برای حسین رونقی گفتند پاهایش شکسته و اعتصاب غذا کرده و ... معلوم شد اینطور نبوده. آن‌هایی هم که منصف بودند فهمیدند چه کلاهی سرشان رفته ولی اکثریت جماعت دوست نداشتند همین دروغ را هم متوجه شوند! کافی است کلیپ‌های توماج صالحی را نگاه کنند که چه کری‌هایی می‌خواند! صدر تا ذیل نظام را به قول خودش شسته بود اما دیروز کلیپش منتشر شد که در صحت و سلامت می‌گفت کاش این کارها را نمی‌کرده! (یادمان نرفته زیر شکنجه و با بدنی برهنه و پرخون حاضر نشد کوچکترین توهینی به اعتقاداتش کند اما پسر انقلاب خیالی‌شان ... بگذریم) کاش فکر کنند! اگر قرار باشد انقلاب هم بکنند با بچه‌بازی نمی‌توانند! با علی کریمی و پوریا زراعتی و سینا ولی‌الله و نازنین بنیادی و سیما ثابت و حتی علی دایی هم نمی‌شود! حتی اگر این توهم‌پاشیِ جماعتِ اینترنشنالی را نگاه کنند متوجه می‌شوند در پهنه کشور، زیر نیم درصد هم به این همه پروپاگاندای اعتصاب سه روزه‌شان جواب مثبت نداده! حتی اگر هوا هم اینطور نمیشد باز هم فرقی نمی‌کرد ... جالب است دیروز دیدم توهم کرده‌اند جمهوری اسلامی ابرها را بارور کرده! واقعاً این کار در پهنه سرزمین ایران ممکن است؟! گیرم ممکن باشد، این نشان از پیشرفته بودن نظام نیست؟! جالب بود فردی می‌گفت نظام دستگاه‌های از روسیه وارد کرده‌! نمی‌دانم وقتی این حرف‌ها را می‌زنند خنده‌شان نمی‌گیرد؟! از داستان حسین رونقی و توماج صالحی درس‌های زیادی می‌شود گرفت. کافی است همه قدری فکر کنیم ... پی‌نوشت: این را برای اینستا نوشته بودم (با کمی تغییر!)