خسته دل... شعرهایم بهانه‌ی تو را دارند. کلمات آنقدر در انتظارت بی‌قرار و بی‌تاب‌اند که وزنی برای شعر باقی نگذاشته‌اند. تنها تویی که می‌توانی به تَن بی‌رمقِ قلم، جانی دوباره بدهی. تنها تویی که می‌توانی کاغذها را از ضجّه زدن نجات دهی‌؛ از بس که میزبان کلمه‌ی انتظاراند. از بس که میزبان اشک‌های چشم‌های خسته‌اند. تنها تویی که می‌توانی به این خسته دل، نفسی دوباره بدهی.