نزد خزانه دار برو و بگو مهدي، دستور داده است به من ثروت بدهي». خزانه‌دار مي گويد: با دو دست پول‌ها را جمع كن. او نيز پول‌ها را در دامن خود مي ريزد؛ ولي هنوز از آنجا بيرون نرفته است كه از رفتار خويش پشيمان مي گردد و با خود مي گويد چه شد كه من، طمعكارترين امت پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم شدم!