رجز عبدالله در عاشورا
عبدالله در حالی که سالم و یسار را کشته بود، بازگشت و چنین رجز میخواند:
انْ تَنکرونِی فَانَا ابْنُ کلْبٍ • حَسْبَی بَیتْی فِی عُلَیمٍ حَسْبِی
إِنی امُروءٌ ذومِرّةٍ وَعصَبِ • وَلَسْتُ بِالخَوّارِ عِنْدَ النَّکبِ
إِنی زَعِیمٌ لَک امَّ وَهَبِ • بالطَفْنِ فیهم مُقْدِماً والضَّربِ
ضَرْبِ غُلامٍ مُؤمنٍ بِالرَّبِّ
اگر مرا نمیشناسید، من فرزند [قبیله] کلب هستم، همین برای من کافی است که نسبم به [قبیله] عُلَیم میرسد. همانا مردی نیرومند و تندخویم، هنگام نبرد سُست نمیشوم، ای ام وهب با نیزه و شمشیر زدن به سوی دشمن میروم و از تو سرپرستی میکنم، ضربه زدن بندهای که ایمان به پروردگار دارد.
سپس اموهب، عمود خیمه را برداشت و به طرف همسرش رفت و خطاب به وی چنین گفت: پدر و مادرم به فدایت! در راه فرزندان پاک پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) بجنگ. عبدالله به سوی وی آمد تا او را به خیمه برگرداند. ام وهب پیراهن وی را گرفته میکشید و میگفت: رهایت نخواهم کرد تا با تو جان بسپارم. امام حسین (علیهالسلام)]] آن زن را صدا زد و فرمود: خداوند به شما خاندان پاداش نیک عطا فرماید و تو را رحمت کند. نزد زنان بازگرد و در کنار آنها بنشین که بر زنان جهاد نیست. ام وهب نزد زنان بازگشت.
❤️#هر_روز_با_یاد_شهداء🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯