هدایت شده از یاسر ..... .
جرالد فورد به شاه گفت: "کمک کن من رئیس جمهور دوباره آمریکا بشوم وگرنه تو رفتنی هستی " شاه خندید و گفت : "من..؟؟ میخواهی با پول کشورم کاخ سفید را یکجا بخرم تا تو درونش بمانی؟" 20 مارس 1975 شاه در راه خود به مکزیک برای افزایش دادن دوباره قیمت نفت، در فرودگاه پاریس به "ژاک شامان دلماس" نخست وزیر فرانسه و "ژاک شیراک" شهردار پاریس گفت: "از قول من به ژیسکاردستن، رئیس‌ جمهور فرانسه، بگوئید دوران سلطنت چشم آبی‌ها و استثمار ایران تمام شده، شاه ۱۸ درصد قیمت نفت را افزایش داد و در عوض دشمنانش در یک ضیافت شام ، لباس تنش را به "پلوتونیوم" آغشته کردند و با تب خفیفی به ایران بازگشت...!!! همان تب خفیفی که پایانش در بیمارستانی در مصر بود...!!! تب شاه قطع نشد...!!! پزشکانی به بالینش آمدند و بعدها فاش شد که شاه را بگفته‌ای سرطانی کرده بودند... تا تقاص افزایش قیمت نفت و در افتادن با چشم آبی ها را بدهد، اما این پایان کار نبود...!!! کسی باخبر نشد، هویدا با گزارشی که از طرف "اداره تحلیل و بررسی"های سازمان امنیت ایران تهیه شده بود، به دیدار شاه رفت وگفت: "قربان، با چشم آبی‌ها چکار دارید...؟؟؟ با دم شیر بازی نکنید، "شاه پاسخ داده بود: "آنها پدرم را از خاک ایران بیرون کردند، تا پدرشان را در نیاورم از پا نمی‌نشینم. ... می‌ترسی کنار برو، من نخست وزیر ترسو نمی‌خواهم"...! هویدا برکنار شد و آموزگار کارآزموده نخست وزیر شد. شاه تا به خودش بیاید، "صدای پای انقلاب" را برایش به صدا در آورده بودند تا بداند در افتادن با چشم آبی ها چه قیمتی دارد. شاه ملت فریب خورده و بازیچه را قتل عام نکرد، آنها را به خدا سپرد و با چشمانی گریان از ایران رفت. بعد ملت را مجبور کردند از دیوار سفارتشان بالا بروند تا میلیاردها دلار پس انداز ایران و سهام کارخانه هایشان را که شاه برایمان خریده بود همراه با سپرده های میلیارد دلاری ایران را... یک شبه بالا بکشند...!!! بعد جنگ راه انداختند، با یک میلیون شهید و جانباز و زخمی و مفقودالاثر هشت سال کشتار و دربدری میلیون ها ایرانی... تا از "راه کربلا به قدس مان برسانند"..... بعد از جنگ، تحریم شدیم و بعد از تحریم حواله. 5+1 تا آخرین قطرات خون پیکر بی جان مملکتی را که می‌رفت تا به "دروازه های تمدن بزرگ" برسد را بمکند. آری این است داستان پر از اشک و آه و فغان این دیار که باید خون گریست..‌. شاه رفت امام آمد! شاهزاده رفت آقازاده آمد دستبوسی شاه رفت؛ پا بوسی امام آمد! تاج رفت؛ عمامه آمد! سلطنت رفت ولایت مطلقه آمد! دربار رفت؛ بیت رهبری آمد! ساواک رفت؛ اطلاعات آمد! اونم چند تا مجزا و موازی و امنیتی و مخوف !!!! مجازات مخالفان رفت؛ اعدام مخالفان آمد! جشن های ۲۵۰۰ ساله رفت؛ عزاداری های میلیونی آمد! کنترل رفت؛ سانسور آمد! اعتماد رفت؛ اختلاس آمد! آزادی حجاب رفت؛ حجاب اجباری آمد! آزادی اعتقادات رفت اعتقادات زوری آمد! دین رفت؛ تظاهر آمد! روابط خارجی رفت؛ تحریم آمد! ارزش پول رفت؛ لغزش پول آمد! جذب مغز رفت؛ فرار مغز آمد! احترام جهانی رفت؛ حقارت جهانی آمد! سپهبد جهانبانی رفت سردار رضایی آمد ‏بعضی ها از اول می دانستند و می فهمیدند. ‏بعضی ها سال ۵۸ فهمیدن ‏بعصی ها سال ۶۸ فهمیدن ‏بعضی ها سال ۷۸ فهمیدن ‏بعضی ها سال ۸۸ فهمیدن ‏بعصی ها سال ۹۶ فهمیدن ‏بعصی ها سال ۹۸ فهمیدن بعضی ها سال ۱۴۰۰ فهمیدن ‏بعضی ها چندروزه فهمیدن ‏بعضی ها اصلا نفهمیدند بعضی ها کلا نفهمند ‏بعضی ها نمی خواهند که بفهمند! بعضی ها فهمیدند اما بخاطر منافع خودشان را زدند به نفهمیدن و دیگران را هم تشویق به نفهمیدن می کنند .