روزی را که استاد خواسته بود تا برای تمرین کلاس نویسندگی جزییاتی از این عکس بنویسید من در کلاس حاضر نبودم ،اما فردای آن روز، وقتی در گروه این عکس را دیدم ، با خودم گفتم این پیرمرد چقدر چهره اش آشناست من که او را می شناسم هنوز صوت کلاس را گوش نداده بودم اما یاد مسجد محله مان در نوجوانی ام افتادم ،و به حدود ۲۵سال قبل برگشتم . آن وقت ها پدرم که بسیار خوش صدا و خوش لحن است شب ها بعد از نماز مداحی میکرد . همه صدای پدرم را دوست داشتند و سفارش می کردند که به پدرت بگو نگذارد بقیه بخوانند خودش دعا و توسل و مداحی را بخواند و من که در دلم به داشتن چنین پدری افتخار میکردم میگفتم باشه بهش میگویم و پدرم همیشه در جیب پیراهنش برگه های تا شده ای از اشعار زیبا در مدح اهل بیت داشت . هرشب در خانه مان بین تمام شلوغ کردن ها و سروصدای بچه ها و تلویزیون ، صدای پدرم هم شنیده می شد که درحال زمزمه و خواندن بیتی و مصرعی و غزلی است .صدایم می زد تا از قفسه کتابها کتاب شعر ی را برایش بیاورم و من آن کتاب جلد روغنی آبی رنگ و قطور را که روی جلدش نوشته شده بود حبیب الله چایچیان(حسام) برایش می آوردم . کتابی پر از اشعار وزین و ارزشمند از شاعر بزرگی ملقب به حسام بود که همه اشعار آن پیرامون زندگی ائمه و ولادت و شهادت و شناخت اهل بیت پیامبر و امامان بزرگوار بود . محکم کتاب را در دست می گرفتم و در حالیکه برگه های کتاب براثر زیاد ورق زدن حالت گرفته بود نزد پدرم می گذاشتم و پدرم با خوش خلقی و مهربانی آنرا گرفته و از من تشکر می کرد . و انگار که تمام صفحات آنرا دقیق می شناسند شروع به ورق زدن کرده و خیلی سریع برگه مورد نظرش را پیدا می کردو شروع به خواندن و زمزمه اشعار می نمود. حالا دیگر پیرمرد داخل عکس را شناخته بودم ، او همان شاعر کتاب های شعر پدرم بود که کتابش مونس شب‌های زیادی با پدر بود و صدای زمزمه اشعارش همواره گوش ما را پر می کرد . من دقیق تر نگاهش کردم چهره روشن و نورانی و محاسن سفیدش را و لحن خوش آواز صدایش را انگار در عکس می شنیدم و صدای گرفته اش در گوشم می پیچید . لبخند تلخ روی لبانش را می شناختم و سادگی اتاقش و میز چوبی کوچک مقابلش را می‌شناسم و این که شاید ایشان ساعتهای زیادی از عمر خود را در این اتاق ساده و پشت این میز نشسته و اشعاری را می نوشت و ذهن خود را چون پرنده ای به سمت تاریخ پر تلاطم گذشته اسلام پرواز داده و خود را از عطش عشق به اسطوره های اسلام و اهل بیت کرام سیراب کرده است . شیرین زبانی و گفتار دلکش این شاعر آیینی ، در برهه ای از انقلاب نقشی اساسی در مکتب آموزشی مردم و شناخت جامعه ،نسبت به اهل بیت و بزرگان دین داشته و هم اکنون هم همچنان سروده های ایشان در صدر اشعار برای مداحان اهل بیت مورد استفاده و کاربرد است . خوشا به این سعادت و توفیق که خداوند شامل زندگی ایشان کرد . «بسیار گرانبهاست که خداوند به طور ویژه ایشان را مدیحه گوی عزیزان خودش قرارداد ‌» روحش شاد و توفیق رهروی اش روزی مان باد .