#قسمتشصتویکم
نشست روبهروی من و شروع کرد به خرد کردن پیاز. هر چی از بوی پیاز سرخکرده خوشم میآد، از پوست کندنش بدم میآید. اشکم دراومد. به امبر گفتم: «ببین ... هروقت قسمت گریهدار حرفات تموم شد، قسمت خندهدارش رو تعریف کن!»😂
غشغش خندید و گفت: «آه متأسفم دوست من! خیلی دردناکه؛ میدونم. اما خودت میبینی که روی هیچ میزی خالی نیست.»
اونطرفتر یه جای خالی دیدم. امبروژا هم دید. سریع خرفش رو ادامه داد : «اگه هم باشه نمیرم. میدونی که، تحمل دوری از تو رو ندارم!» از وسطای حرف امیر نائل به سمت من اومد. امبروژا ساکت شد. نائل با لحنی کاملا عاقلانه به من گفت:
فعلا تو خماری بمونید تا فرداشب😁😂
✍🏻ا.م
#کتابخوانی
#زندگی_مثبت_کتاب_خوانی
#چشمهایباز_پلکهایبسته
#بصائرحسینیه_ایران
#basaerehoseiniyeh
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
✅ ایتا، سروش، بله، گپ، روبیکا، آی گپ، هورسا، پاتوق، نزدیکا، باهم، تلگرام، اینستاگرام و توییتر با 👈👇👈👇👈👇
🆔
@basaerehoseiniyeh