صداش می‌لرزید. ادامه داد: «من هم بهش گفتم که من هم خیلی دوستش دارم، اما خدا رو خیلی بیشتر از اون دوست دارم. به همین دلیل دیگه حاضر نیستم به ازدواج با اون فکر کنم.» رو کرد به من. خدا توی چشماش چشمه جاری کرده بود. با بغض گفت: «این یعنی من به خاطر خدا به عزیزترین دوستم گفتم نه. پس، من برای خدا زندگی می‌کنم. این همون چیزیه که تو اون روز به ویدد گفتی؛ نه!؟ حس خوب یعنی خدا نگاهت می‌کند🌿🌹 امیدوارم تجربش کنید... گذشتن از عزیز‌ترین چیز‌ها برای خدا سخته!!! اما شیرینه🙂🌹 ✍🏻ا.م ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ ✅ ایتا، سروش، بله، گپ، روبیکا، آی گپ، آپارات، هورسا، پاتوق، ویسگون، باهم، نزدیکا، تلگرام، اینستاگرام و توییتر با 👈👇👈👇👈👇 🆔 @basaerehoseiniyeh