بسم رب الشهدا پر گرفتیم ولی باز به دام افتادیم شرط بی بال و پری بود نمیدانستیم ای کاش به خلوت خودت مرا نیز راه دهی خلوت های لبریزو دما دمی که برما دراین شلوغی های مکرر روانه میکنی شور وشوقی که درآن شناخت تو باشد اللهم عرفنی نفسک ..... الهی مگر میشود با تو سخن گفت برای فراغ تو اشک ریخت باتو خلوت کرد اما تورا نشناخت الزام باتو سر کردن شناخت توست یا رفیق من لا رفیق له تا تو نخواهی چه رفاقتی است و چه خلوتی😔 تاتوراه به ما نشان ندهی ره به جایی نمیبرم که خالق من راه را باز کن بگذار چون شهدا مانیز به این بزم میهمان شویم 🤲الهی آه گوشه چشمی به ماهم بکنی بد نیست یک کم چشم به راهم بگذاری بدنیست