🔹رویای صادقه و زیبای دیدار دو خواهر
☀️🌱☀️🌱☀️🌱☀️
🌸🍃مدت زیادی بود خوابش را نمی دیدم بسیار دلتنگش بودم دوست داشتم از حالش باخبر شوم و بدانم جایگاهش چگونه است.
یک شب خواب دیدم که رفتم در مکانی که صدای قرآن و شعار و تکبیرهای معنوی و ذکر و دعاهای روح بخش می آمد سالن بزرگی دیدم با پستوهای فراوان،
☘✨چند جوان از شهدا بودند یکی از آن بزرگواران جلو آمد و گفت میخواهی خواهرت را ببینی؟
گفتم بله
توی دلم گفتم اینجا که جای شهدایی ست که در جبهه شهید شدند فروزان اینجا چه می کند؟
✨دیدم دوباره همان شهدا مانند راهنما و راه بلد با احترام، فروزان را که لباس سبزی به تن داشت همراهی کردند و پیشم آمدند به شوق دیدنش خواهرانه همدیگر را بغل کردیم و از دیدار هم لذت بردیم
💕خواهرم خیلی خوشحال بود که به او سر زدم و حرف هایی گفت که درست به یادم نمانده ، من خوشحالتر از اینکه بعد از سالها توفیق زیارتش را داشتم و فهمیدم که جایگاهش مانند سایر شهدای جبهه است واقعا حال و هوای آنجا عرفانی و نورانی بود
و آوای الهی به گوش میرسید....
❣🦋❣🦋❣🦋❣
🕊🌷شهیده فروزان چند روز قبل از شهادتش خواب دیده بود که رفته به آسمان و اموات و شهدای فامیل همه مهیای پذیرایی از او بودند و مشغول پختن غذا و حتی جایش را نشانش داده بودند..
بعدا که خوابش را تعریف کرد مادرم که دوست نداشت به دلش بد راه بدهد و فکر و خیال دیگری بکند گفت حتما کار ثوابی کردی و این پاداشت بوده ....
اما تقدیر چیز دیگری بود💫🕊https://eitaa.com/bashohadataazohoor