🔸
تکنگاریهایی از مواجهه با خانواده شهید سید محسن موسوی
پسران سید محسن آمدند استقبال مان. در دستان کوچک شان، سینی های پر از شربت و خرما بود؛ شیرینی تلخی که گویی در رگ هایشان جاری بود. آن صلابت خاموش را از پدر به ارث برده بودند و آن مهر بی دریغ را از مادرشان فاطمه. کنار عکس پدر نشستند؛ به پیروزی های پدر، به آن همه رشادت و مردانگی که بقیه تعریف می کردند، می اندیشیدند. سکوت خانه، دیگر سکوت خالی از حضور پدر نبود، بلکه سکوتی پر از امید به آینده ای که آنها آن را خواهند ساخت. حالا آن کودکان بی پدر نبودند؛ بلکه نگهبانان یاد پدر بودند. سربازان کوچک عشق و استقامت. گویی هر کدام از آنها تکه ای از وجود پدر را در خود داشتند و این میراث گران بها، آنها را در برابر تمام سختی ها مقاوم می کرد. آنها می دانستند راه پدر، راه پیروزی است.
✍️رضوان ابراهیمی
┄┅══𑁍🦋𑁍══┅┄
🇮🇷خبرگزاری بسیج فرهنگیان و دانش آموزی مهردشت
🆔
@basij_shahidfahmedeh_mehrdasht