یکبار نشسته بودیم کنار هم میوه می‌خوردیم و اخبار می‌دیدیم. خبر بازگشت پیکر شهدا را پخش می‌کرد. من گفتم: ببین دسته گل مردم سالم رفته حالا یه تیکه استخون برگشته. نوید یک تکه سیب را زد سر چاقو و گرفت سمت من. گفت: نه بابا. نگو یه تیکه استخون. این شهدا ماندگارن. اثری که برای حفظ اسلام دارن، هیچ‌وقت از بین نمی‌ره. همین استخون خیلی با ارزشه. 🔰شهید نوید صفری به روایت پدر، برشی از کتاب "شهید نوید" 🆔@Isaar_Mag